گنجور

شمارهٔ ۳۸۷

ای جان و جهان من کجایی
آخر بر من چرا نیایی
ای قبلهٔ حسن و گنج خوبی
تا کی بود از تو بیوفایی
خورشید نهان شود ز گردون
چون تو به وثاق ما در آیی
اندر خم زلف بت پرستت
حاجت ناید به روشنایی
زین پس مطلب میان مجلس
آزار دل خوش سنایی
تا هیچ کسی ترا نگوید
کای پیشهٔ تو جفانمایی

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جان و جهان من کجایی
آخر بر من چرا نیایی
هوش مصنوعی: ای عشق و هستی من، کجایی؟ چرا بر من نمی‌آیی؟
ای قبلهٔ حسن و گنج خوبی
تا کی بود از تو بیوفایی
هوش مصنوعی: ای معشوق زیبا و منبع تمام خوبی‌ها، تا کی قرار است از تو بی‌وفایی شود؟
خورشید نهان شود ز گردون
چون تو به وثاق ما در آیی
هوش مصنوعی: زمانی که تو به زندگی ما قدم بگذاری، خورشید در آسمان پنهان می‌شود.
اندر خم زلف بت پرستت
حاجت ناید به روشنایی
هوش مصنوعی: در پیچ و خم‌های موهای محبوب تو، نیازی به نور و روشنایی نیست.
زین پس مطلب میان مجلس
آزار دل خوش سنایی
هوش مصنوعی: از این به بعد، در جمع‌ها موضوعاتی که موجب آزار دل خوش سنایی می‌شوند را مطرح نکنید.
تا هیچ کسی ترا نگوید
کای پیشهٔ تو جفانمایی
هوش مصنوعی: تا کسی به تو نگوید که شغل تو فریبکاری است.