گنجور

شمارهٔ ۳۷۴

ساقیا مستان خواب‌آلوده را آواز ده
روز را از روی خویش و سوز ایشان ساز ده
غمزه‌ها سر تیز دار و طره‌ها سر پست کن
رمزها سرگرم گوی و بوسها سرباز ده
سرخ روی ناز را چون گل اسیر خار کن
زرد روی آز را چون زر به دست گاز ده
حربه و شل در بر بهرام خربط سوز نه
زخمه و مل در کف ناهید بر بط ساز ده
هم بخور هم صوفیان عقل را سرمست کن
هم برو هم صافیان روح را ره باز ده
در هوای شمع عشق و شمع می پروانه‌وار
پیشوای خلد و صدر سدره را پرواز ده
چنگل گیراست اینک باز و باشهٔ عشق را
صعوه پیش باشه و آن کبک رازی باز ده
پیش کان پیر منافق بانگ قامت در دهد
غارت عقل و دل و جان را هلا آواز ده
پیش کز بالا درآید ارسلان سلطان روز
پیش من بکتاش سرمست مرابه گماز ده
ور همی چون عشق خواهی عقل خود را پاکباز
نصفیی پر کن بدان پیر دوالک باز ده
گر همی سرمست خواهی صبح را چون چشم خود
جرعه‌ای زان می به صبح منهی غماز ده
روزه چون پیوسته خواهد بود ما را زیر خاک
باده ما را زین سپس بر رسم سنگ‌انداز ده
جبرییل اینجا اگر زحمت کند خونش بریز
خونبهای جبرییل از گنج رحمت باز ده
بادبان راز اگر مجروح گردد ز آه ما
درپه‌ای از خامشی در بادبان راز ده
وارهان یک دم سنایی را ز بند عافیت
تا دهی او را شراب عافیت پرداز ده

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ساقیا مستان خواب‌آلوده را آواز ده
روز را از روی خویش و سوز ایشان ساز ده
هوش مصنوعی: ای ساقی، به مستانی که در خواب غفلت به سر می‌برند، صدا بزن و روز را با زیبایی‌ات به آنها نشان بده و داغ عشق‌شان را تسکین بده.
غمزه‌ها سر تیز دار و طره‌ها سر پست کن
رمزها سرگرم گوی و بوسها سرباز ده
هوش مصنوعی: نگاه‌های نازک و ملایم چشمانت، مانند خنجر تیز است و موهای بلندت باید به آرامی بر زمین بیفتد. رازها و نشانه‌ها را به بازی بگذار و بوسه‌هایت را مانند سربازانی آماده و وفادار به میدان بیاور.
سرخ روی ناز را چون گل اسیر خار کن
زرد روی آز را چون زر به دست گاز ده
هوش مصنوعی: زرد رویی که با آز و طمع در درونش وجود دارد، ارزشش چون طلاست و باید گازش زد تا به حقیقتش پی برد. اما چهره سرخ ناز را باید مثل گل از خارهای درد و رنج جدا کرد.
حربه و شل در بر بهرام خربط سوز نه
زخمه و مل در کف ناهید بر بط ساز ده
هوش مصنوعی: این بیت درباره جنگ و جدال و به کارگیری ابزارها و سلاح‌ها در نبرد است. شخصی که در میدان جنگ همچون بهرام، از سلاح و قدرت خود استفاده می‌کند، و به نوعی به این سلاح‌ها و ابزارها اعتباری ویژه داده شده است. در مقابل، اشاره به ناهید به عنوان الهه عشق و زیبایی، بر امکان غنا و هنری بودن ساز اشاره دارد. این بیانگر تضاد میان جنگ و هنر، یا خشونت و لطافت است.
هم بخور هم صوفیان عقل را سرمست کن
هم برو هم صافیان روح را ره باز ده
هوش مصنوعی: همه با هم از شوق و شادی بنوشید، و عقل‌ها را به وجد آورید. هم گام بردارید و هم به پاکان اجازه دهید تا روح خود را آزاد کنند.
در هوای شمع عشق و شمع می پروانه‌وار
پیشوای خلد و صدر سدره را پرواز ده
هوش مصنوعی: در فضای نورانی عشق و می، مانند یک پروانه، پیشوای بهشت و درخت سدره را به پرواز درآور.
چنگل گیراست اینک باز و باشهٔ عشق را
صعوه پیش باشه و آن کبک رازی باز ده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که درختان و فضایی که عشق و محبت در آن حضور دارد، بسیار زیبا و دلنشین است. در این میان، پرنده‌ای خوش صدا سعی دارد محبت را به نمایش بگذارد و در کنار آن، پرنده‌ای دیگر نیز به خاطر راز و رمزهای عشق، در حال گفتگوست.
پیش کان پیر منافق بانگ قامت در دهد
غارت عقل و دل و جان را هلا آواز ده
هوش مصنوعی: به پیش آن پیر نیرنگ‌باز، صدا به صدا برسان و اعلام کن که عقل و دل و جان را به شدت می‌رباید. به دادخواهی بشتاب!
پیش کز بالا درآید ارسلان سلطان روز
پیش من بکتاش سرمست مرابه گماز ده
هوش مصنوعی: وقتی که ارسلان، سلطان بزرگ، به من نزدیک شود، من تا دیروز با بکتاش خوشحال بودم.
ور همی چون عشق خواهی عقل خود را پاکباز
نصفیی پر کن بدان پیر دوالک باز ده
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی به عرش عشق برسی، باید عقل و اندیشه‌ات را به کمال برسانی و با دل و جان به سوی عشق بروی. در این مسیر با تحلیلی عمیق و کامل به آموزه‌ها و تجربه‌های پیشین توجه کن و به رهبر و استاد خود در این راه اعتماد کن.
گر همی سرمست خواهی صبح را چون چشم خود
جرعه‌ای زان می به صبح منهی غماز ده
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی صبح را با سرمستی جشن بگیری، باید مانند چشمانت از آن شراب بهره‌مند شوی و غم را پشت سر بگذاری.
روزه چون پیوسته خواهد بود ما را زیر خاک
باده ما را زین سپس بر رسم سنگ‌انداز ده
هوش مصنوعی: این بیت به این معناست که از آنجایی که روزه‌داری مستمراً ادامه خواهد داشت، ما مانند سنگی در زیر خاک خواهیم ماند. در نتیجه، باده ما را به یاد گذشته خواهیم آورد و بر سر ما سنگ می‌زنند. به طور کلی، اشاره به زوال و فراموشی دارد و اینکه در نهایت هر چیزی به نقطه‌ای پایان می‌رسد.
جبرییل اینجا اگر زحمت کند خونش بریز
خونبهای جبرییل از گنج رحمت باز ده
هوش مصنوعی: اگر جبرئیل اینجا زحمت بکشد، بهتر است از او بخواهیم که برای کمک بیاید، چرا که قدر و ارزش او باید به ازای زحمتش داده شود و از محل رحمت الهی، پاداش او فراهم گردد.
بادبان راز اگر مجروح گردد ز آه ما
درپه‌ای از خامشی در بادبان راز ده
هوش مصنوعی: اگر بادبان اسرار به خاطر آه و افسوس ما آسیب ببیند، در سکوتی که به وجود می‌آورد، دوباره رازها را در بادبان اسرار خود بگذار.
وارهان یک دم سنایی را ز بند عافیت
تا دهی او را شراب عافیت پرداز ده
هوش مصنوعی: بگذار برای یک لحظه سنایی را از قید زندگی راحت و آسوده رها کنیم تا به او نیکی و خوشی را بچشانیم.