گنجور

شمارهٔ ۳۶۹

ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگداخته
جان شیرین را ز تن در کار دل پرداخته
تا دل و جان درنبازی دل نبیند ناز و عز
کی سر آخور گشت هرگز مرکبی ناتاخته
بند مادرزاد باید همچو مرغابی به پای
طوق ایزد کرد باید در عنق چون فاخته
تا به روی آب چون مرغابیان دانی گذشت
در هوا چون فاخته پری و بال آخته
مرد این ره را گذر بر روی آب و آتشست
آب و آتش آشنا را داند از نشناخته
یاد کن آن مرد را کو پای در دریا نهاد
از پسش دشمن همی آمد علم افراخته
آب رود نیل هر دو مرد را بر سنگ زد
کم عیار آمد یکی زو روح شد پرداخته
آتش نمرود و آن لشکر نمی‌بینم به جای
زر آزر را دگر کن منجنیق انداخته
ایزدش پیرایه چون زر کرد ازین کاتش بدید
هر زری کو دید آتش کار او شد ساخته

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دل اندر بیم جان از بهر دل بگداخته
جان شیرین را ز تن در کار دل پرداخته
هوش مصنوعی: ای دل، در نگرانی جان خود، به خاطر عشق، جان شیرینت را از بدن جدا کن و در راه دل خود تلاش کن.
تا دل و جان درنبازی دل نبیند ناز و عز
کی سر آخور گشت هرگز مرکبی ناتاخته
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل و جان در بازی عشق قرار نگیرند، دل هرگز زیبایی و محبت را نمی‌بیند. هیچگاه مرکب ناتوان و بی‌دست‌وپا به سرآخور نمی‌رسد.
بند مادرزاد باید همچو مرغابی به پای
طوق ایزد کرد باید در عنق چون فاخته
هوش مصنوعی: انسان باید با ظرفیت‌ها و ویژگی‌های ذاتی خود به گونه‌ای رفتار کند که مانند مرغابی به زندگی‌اش نظم و تعادل ببخشد و در عین حال گرایش به تحمل سختی‌ها و چالش‌ها را داشته باشد، مانند فاخته که با صدای خود در محیط خودش شناخته می‌شود.
تا به روی آب چون مرغابیان دانی گذشت
در هوا چون فاخته پری و بال آخته
هوش مصنوعی: به آرامی و با زیبایی روی آب حرکت کن مثل مرغابی، و در هوا همچون فاخته با بال‌های باز پرواز کن.
مرد این ره را گذر بر روی آب و آتشست
آب و آتش آشنا را داند از نشناخته
هوش مصنوعی: انسان واقعی کسی است که بتواند از میان چالش‌ها و سختی‌ها عبور کند. او در مواجهه با مشکلاتی چون آب و آتش، به خوبی تشخیص می‌دهد که چه مسیری را باید برود و با چه چیزهایی آشناست و چه چیزهایی برایش ناشناخته است.
یاد کن آن مرد را کو پای در دریا نهاد
از پسش دشمن همی آمد علم افراخته
هوش مصنوعی: به یاد بیاور آن مردی را که با شجاعت پا به دریا گذاشت و در پشت سرش دشمنان با پرچم‌های خود به او حمله می‌کردند.
آب رود نیل هر دو مرد را بر سنگ زد
کم عیار آمد یکی زو روح شد پرداخته
هوش مصنوعی: آب رود نیل هر دو مرد را به سنگ کوبید و یکی از آن‌ها به خاطر کم‌توانی و بی‌لیاقتی‌اش روحش از بدن جدا شد.
آتش نمرود و آن لشکر نمی‌بینم به جای
زر آزر را دگر کن منجنیق انداخته
هوش مصنوعی: من نمی‌بینم آتش نمرود و آن لشکر را، به جای آنکه به فکر زر آزر باشی، منجنیق را بینداز.
ایزدش پیرایه چون زر کرد ازین کاتش بدید
هر زری کو دید آتش کار او شد ساخته
هوش مصنوعی: خداوند چون دید که آتش مانند زر و طلا زینت و زیبایی دارد، بر آن پایه، هر کسی که آتش را مشاهده کرد، برای او نتیجه‌ای همچون زر و طلا رقم زد.