گنجور

شمارهٔ ۳۵۲

ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو
وی داد و ستد ز سیم و سنگ تو
ای آفت و راحت شب و روزم
چشم و دهن فراخ و تنگ تو
بر نافهٔ مشک و باغ گل دایم
حقد و حسدی ز بوی و رنگ تو
عذر تو اگر چه لنگ من پیوست
خرسند شدم به عذر لنگ تو
خون جگرم چو نافهٔ آهو
از حسرت خط مشک رنگ تو

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای شادی و غم ز صلح و جنگ تو
وی داد و ستد ز سیم و سنگ تو
هوش مصنوعی: ای شادی و غم، ناشی از صلح و جنگ تو هستند و مبادلات تو، به خاطر پول و ثروت دنیوی است.
ای آفت و راحت شب و روزم
چشم و دهن فراخ و تنگ تو
هوش مصنوعی: ای نور زندگی من، تو هم درد و هم آرامش من هستی. چشمانت به وسعت و گویایی‌ات به اندازه‌ی خواب و بیداری من است.
بر نافهٔ مشک و باغ گل دایم
حقد و حسدی ز بوی و رنگ تو
هوش مصنوعی: در میان عطر مشک و گل‌های زیبا، همیشه حسد و کینه‌ای نسبت به بوی و رنگ تو وجود دارد.
عذر تو اگر چه لنگ من پیوست
خرسند شدم به عذر لنگ تو
هوش مصنوعی: با اینکه عذر تو نواقصی دارد و کاملاً کامل نیست، اما من از شناسایی آن عذر و توجه به آن خوشحال شدم.
خون جگرم چو نافهٔ آهو
از حسرت خط مشک رنگ تو
هوش مصنوعی: دلbroken من مانند بیدست و دامن آهو، به خاطر آرزوی خط مشکی تو می‌گرید.