گنجور

شمارهٔ ۳۵۱

حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو
آفتاب و ماه بینم حامل شبپوش تو
بی‌دلان را نرگس گویای تو خاموش کرد
عاشقان را کرد گویا پستهٔ خاموش تو
تلخ نو شیرین‌ترست از شهد و شکر وقت کین
چون بود هنگام صلح و وصل رویت نوش تو
خواب خرگوش آمد از تو عاشقانت را نصیب
زین قبل سخره کند بر شیر و بر خرگوش تو
مرغ‌وار اندر هوای تو همی پرد دلم
بر امید آنکه سازد آشیان آغوش تو

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

حلقهٔ ارواح بینم گرد حلقهٔ گوش تو
آفتاب و ماه بینم حامل شبپوش تو
هوش مصنوعی: در اطراف گوش تو، گویی ارواح در حلقه‌ای گرد هم آمده‌اند و من در آنجا به تماشای آفتاب و ماه نشسته‌ام که شب‌پوش تو را همراهی می‌کنند.
بی‌دلان را نرگس گویای تو خاموش کرد
عاشقان را کرد گویا پستهٔ خاموش تو
هوش مصنوعی: محبوبان و دل‌باختگان را با نگاهت و سکوتی پرمعنا آرامش بخشیدی و به عاشقان اجازه دادی تا در دل سکوت تو، احساساتشان را بیان کنند.
تلخ نو شیرین‌ترست از شهد و شکر وقت کین
چون بود هنگام صلح و وصل رویت نوش تو
هوش مصنوعی: گاهی اوقات تلخی و سختی زمان‌ هایی مانند زمان جنگ و دوری از عزیزان، می‌تواند به شکل‌ های شیرینی در بیاید. اما در لحظه‌ های خوشی و آشتی، آنچه که باعث لذت و شادابی است، یاد تو است که حقیقتاً همواره دلپذیر است.
خواب خرگوش آمد از تو عاشقانت را نصیب
زین قبل سخره کند بر شیر و بر خرگوش تو
هوش مصنوعی: خواب خرگوش به خاطر تو به عاشقان تو داده شده است، تا قبل از این، بر شیر و خرگوش حکومت کند.
مرغ‌وار اندر هوای تو همی پرد دلم
بر امید آنکه سازد آشیان آغوش تو
هوش مصنوعی: دل من مانند پرنده‌ای در هوای تو پرواز می‌کند و در آرزوی این است که در آغوش تو nest کند و آرام بگیرد.