گنجور

شمارهٔ ۳۴۹

ای همه انصاف‌جویان بندهٔ بی‌داد تو
زاد جان رادمردان حسن مادرزاد تو
حسن را بنیاد افگندی چنان محکم که نیست
جز «و یبقی وجه ربک» نقش بی‌بنیاد تو
بوالفضولان‌را سوی تو راه نبود تا بود
کبریا در بادبان رایگان آباد تو
آتش اندر خاکپاشان همه عالم زدند
هر که‌را بر روی آب تست در سر باد تو
تنگ‌چشمان را ز تو گردی نخیزد تا بود
«لن تنالوا البر حتی تنفقوا» بر یاد تو
ای بسا در حقهٔ جان غیورانت که هست
نعره‌های سر به مُهر از درد بی‌فریاد تو
فتنه بودی یاسمینت از برگ گل نشکفته بود
فتنه‌تر گشتی چو بررست از سمن شمشاد تو
«فالق الاصباح» بر جان‌های ما داد تو خواند
هین که وقت «جاعل اللیل» آمد از بیداد تو
اندر این مجلس به ما شادی و غمگینی ز خصم
چشم بد دور از دل غمگین و طبع شاد تو
روی ما تازه‌ست تا تو حاضری از روی تو
جان ما خوش باد چون غایب شوی بر یاد تو
یک‌زمان خوش باش با ما پیش از آن کز بیم خصم
روز مانا خوش کند گفتار «شب خوش باد» تو
این‌همه سحر حلال آخر که‌ات آموزد همی‌؟
گر سنایی نیست اندر ساحری استاد تو‌؟

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای همه انصاف‌جویان بندهٔ بی‌داد تو
زاد جان رادمردان حسن مادرزاد تو
هوش مصنوعی: ای افرادی که به دنبال انصاف هستید، من از آن دسته افرادی هستم که در زمینهٔ بی‌عدالتی بزرگ شده‌ام، و آنچه را که به فرزندان نیکوکار شما ارث رسیده است، می‌ستایم.
حسن را بنیاد افگندی چنان محکم که نیست
جز «و یبقی وجه ربک» نقش بی‌بنیاد تو
هوش مصنوعی: حسن را به قدری محکم بنا کردی که فقط نشانه‌ای از پروردگار باقی می‌ماند و همه چیز دیگر بی‌اساس است.
بوالفضولان‌را سوی تو راه نبود تا بود
کبریا در بادبان رایگان آباد تو
هوش مصنوعی: بوالفضول‌ها (کسانی که در کار دیگران دخالت می‌کنند) به تو راهی ندارند، چون تا زمانی که بزرگی و عظمت تو در دلت فرومایه‌ها را دور نگه می‌دارد، در حقیقت تو در اوج کمال و آبادانی قرار داری.
آتش اندر خاکپاشان همه عالم زدند
هر که‌را بر روی آب تست در سر باد تو
هوش مصنوعی: در دنیا، هر کسی که در آتش تلاش می‌کند و به خاطر مشکلات و سختی‌ها دچار درد و رنج است، در حقیقت به خاطر حضور و تاثیر قوی تو در زندگی‌اش این اتفاقات را تحمل می‌کند.
تنگ‌چشمان را ز تو گردی نخیزد تا بود
«لن تنالوا البر حتی تنفقوا» بر یاد تو
هوش مصنوعی: بخیلان هیچ‌گاه از تو نخواهند برداشت، تا زمانی که این آیه «به نیکی نخواهید رسید تا زمانی که انفاق کنید» یاد تو باشد.
ای بسا در حقهٔ جان غیورانت که هست
نعره‌های سر به مُهر از درد بی‌فریاد تو
هوش مصنوعی: بسیاری از انسان‌های غیرتمند، با وجود خاموشی و عدم فریاد زدن، در دل خود درد و رنج‌های عمیقی دارند که نعره‌های ناشی از این درد، به گونه‌ای پنهان و بی‌صدا در جانشان طنین‌انداز است.
فتنه بودی یاسمینت از برگ گل نشکفته بود
فتنه‌تر گشتی چو بررست از سمن شمشاد تو
هوش مصنوعی: یاسمن تو با گلبرگ‌های نازک و نشکفته‌اش، زیبایی و دلربایی خاصی دارد. وقتی که این زیبایی با ریشه و اصالت سمن، درختی خوش‌بو و سرسبز در هم آمیخته می‌شود، جذاب‌تر و فریبنده‌تر می‌شود.
«فالق الاصباح» بر جان‌های ما داد تو خواند
هین که وقت «جاعل اللیل» آمد از بیداد تو
هوش مصنوعی: طلوع صبح بر جان‌های ما، تو را خوانده و اشاره ای به این دارد که زمان شب فرا رسیده و این به خاطر ستم توست.
اندر این مجلس به ما شادی و غمگینی ز خصم
چشم بد دور از دل غمگین و طبع شاد تو
هوش مصنوعی: در این مجلس ما نه تنها شادی را تجربه می‌کنیم، بلکه غم نیز وجود دارد. از دست دشمن و نگاه بد او دوری کن و دل شاد و طبع شادی داشته باش.
روی ما تازه‌ست تا تو حاضری از روی تو
جان ما خوش باد چون غایب شوی بر یاد تو
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو اینجا هستی، حال و هوای ما تازه و خوشایند است. اما وقتی که غایب می‌شوی، یاد تو به دل ما آرامش می‌بخشد و دل‌مان برای حضور تو تنگ می‌شود.
یک‌زمان خوش باش با ما پیش از آن کز بیم خصم
روز مانا خوش کند گفتار «شب خوش باد» تو
هوش مصنوعی: برای مدتی خوش بگذران و با ما همراه باش، قبل از اینکه به خاطر دشمنی و ترس از ناامنی، روزهایمان به سختی بگذرد و نتوانیم به خوبی و خوشی صحبت کنیم.
این‌همه سحر حلال آخر که‌ات آموزد همی‌؟
گر سنایی نیست اندر ساحری استاد تو‌؟
هوش مصنوعی: این همه جادو و سحر که به تو آموخته‌اند، چه کارایی برایت دارد؟ اگر سنایی در سحر و جادو استاد نیست، پس معلم تو کیست؟