گنجور

شمارهٔ ۳۴۷

ای جهانی پر از حکایت تو
گه ز شکر و گه از شکایت تو
برگشاده به عشق و لاف زبان
خویشتن بسته در حمایت تو
ای امیری که بر سپهر جمال
آفتابست و ماه رایت تو
هست بی تحفهٔ نشاط و طرب
آنکه او نیست در حمایت تو
هر سویی تافتم عنان طلب
جز عنانیست بی‌عنایت تو
جان و دل را همی نهیب رسد
زین ستمهای بی نهایت تو
ای همه ساله احسن الحسنی
در صحیفهٔ جمال آیت تو
در وفا کوش با سنایی از آنک
چند روزست در ولایت تو

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جهانی پر از حکایت تو
گه ز شکر و گه از شکایت تو
هوش مصنوعی: دنیا پر از داستان‌ها و تجربیاتی است که گاهی خوشایند و شیرین هستند و گاهی هم نارضایتی و گلایه به همراه دارند.
برگشاده به عشق و لاف زبان
خویشتن بسته در حمایت تو
هوش مصنوعی: عاشقانه و با احساس، خود را به دنیا نشان می‌دهم اما در زیر سایه حمایت تو سکوت کرده‌ام.
ای امیری که بر سپهر جمال
آفتابست و ماه رایت تو
هوش مصنوعی: ای فرمانروای زیبایی که مثل آفتاب بر آسمان می‌درخشی و ماه در زیر پرچمت است.
هست بی تحفهٔ نشاط و طرب
آنکه او نیست در حمایت تو
هوش مصنوعی: کسی که تحت حمایت تو نیست، بی‌هدیه‌ شادی و خوشی است.
هر سویی تافتم عنان طلب
جز عنانیست بی‌عنایت تو
هوش مصنوعی: هر کجا که رفتم دنبال هدایت و راهنمایی بودم، اما هیچ چیزی جز محبت و توجه تو نیست که مهم است.
جان و دل را همی نهیب رسد
زین ستمهای بی نهایت تو
هوش مصنوعی: به من گوشزد می‌شود که این ظلم‌های بی‌پایان تو، جان و دل مرا آزار می‌دهد.
ای همه ساله احسن الحسنی
در صحیفهٔ جمال آیت تو
هوش مصنوعی: تو که سال به سال بهترین زیبایی‌ها را در کمال و جمال خود به نمایش می‌گذاری.
در وفا کوش با سنایی از آنک
چند روزست در ولایت تو
هوش مصنوعی: در وفا تلاش کن و به سنایی توجه داشته باش، زیرا مدت زیادی است که در سرزمین تو زندگی می‌کنم.