شمارهٔ ۳۳۷
ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین
پندت سزای بند گشت آخر نگیری پند ازین
گشتی تو سلطان از کشی تا کی بود این سرکشی
عادت مکن عاشق کشی توبه بکن یکچند ازین
با روی خوب و خوی بد از تو کسی کی برخورد
این خوی بد در تو رسد بگریز ای دلبند ازین
تا کی کنی کبر آوری چون عاقبت را بنگری
ترسم پشیمانی خوری ای یار بد پیوند ازین
اول که نامت بردهام صد ضربه از غم خوردهام
زان صد یکی نشمردهام آخر شوی خرسند ازین
ای هوش و جان بیهشان جان و دل عاشق کشان
از جان ما چِدْهی نشان روزی اگر پرسند ازین
از جور تست اندر دعا دست سنایی بر هوا
از وی وفا از تو جفا آخر نگویی چند ازین
اطلاعات
وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای ماه ماهان چند ازین ای شاه شاهان چند ازین
پندت سزای بند گشت آخر نگیری پند ازین
هوش مصنوعی: ای ماه زیبا، تو چند بار باید نصیحت کنی؟ ای شاه بزرگ، تا کی باید این نکته را تکرار کنی؟ آیا نمیفهمی که نتیجه کارهای نادرستت در نهایت به گرفتاریهای بیشتری منجر میشود؟ چرا از این تجربهها درس نمیگیری؟
گشتی تو سلطان از کشی تا کی بود این سرکشی
عادت مکن عاشق کشی توبه بکن یکچند ازین
هوش مصنوعی: ای عشق، تو تا کی میخواهی بر این سرکشیها ادامه دهی؟ تو با قدرت و سلطنت خود مردم را میآزاری، اما بهتر است از این کار دست بکشی و توبه کنی. مدتی است که به این رفتار ادامه میدهی.
با روی خوب و خوی بد از تو کسی کی برخورد
این خوی بد در تو رسد بگریز ای دلبند ازین
هوش مصنوعی: با چهره زیبا و خلقی ناپسند، کسی نمیتواند با تو ارتباط برقرار کند. این خلق ناپسند به تو آسیب میزند، پس ای عشق من، از این وضعیت دوری کن.
تا کی کنی کبر آوری چون عاقبت را بنگری
ترسم پشیمانی خوری ای یار بد پیوند ازین
هوش مصنوعی: تا کی میخواهی خود را بزرگ جلوه دهی؟ وقتی به سرانجام کار نگاه کنی، میترسم که از کرده خود پشیمان شوی. ای دوست که ارتباط خوبی با من نداری، تو از این موضوع آگاه باش.
اول که نامت بردهام صد ضربه از غم خوردهام
زان صد یکی نشمردهام آخر شوی خرسند ازین
هوش مصنوعی: وقتی که نامت را به زبان آوردم، از غم و اندوه صد بار لطمه خوردهام، اما از میان این صد ضربه، فقط یکی را حساب نکردهام. در نهایت، امیدوارم از این موضوع راضی شوی.
ای هوش و جان بیهشان جان و دل عاشق کشان
از جان ما چِدْهی نشان روزی اگر پرسند ازین
هوش مصنوعی: ای هوش و جان، بدون درک این حالت بیخبر، جان و دل عاشق را که کشته میکنند، از ما علامتی بیفراز و روزی اگر از این موضوع بپرسند.
از جور تست اندر دعا دست سنایی بر هوا
از وی وفا از تو جفا آخر نگویی چند ازین
هوش مصنوعی: سنایی در این بیت بیان میکند که به خاطر ظلم و سختیهایی که از طرف تو بر او رفته، در دعا و نیایش خود به یاد تو است. او از تو انتظار وفا دارد، اما تو به او جفا میکنی. در نهایت از تو میخواهد که این همه درد و رنج را فراموش نکنید و در مورد آن صحبت نکنید.

سنایی