گنجور

شمارهٔ ۳۳۰

جانا دل دشمنان حزین کن
با خود شبکی مرا قرین کن
تیغ عشرت ز باده برکش
اسب شادی به زیر زین کن
من خاتم کرده‌ام دو بازو
خود را به میان این نگین کن
تا جان من از رخت نسوزد
رخ زیر دو زلف خود دفین کن
تا عیش عدو چو زهر گردد
با ما سخنان چو انگبین کن
بی باده مباش و بی رهی هیچ
کوری همه دشمنان چنین کن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

جانا دل دشمنان حزین کن
با خود شبکی مرا قرین کن
هوش مصنوعی: عزیزم، دل دشمنان را با خود غمگین کن و مرا به خود نزدیک کن.
تیغ عشرت ز باده برکش
اسب شادی به زیر زین کن
هوش مصنوعی: شراب شادی را بیاور و با شور و نشاط به درک لذت‌ها بپرداز.
من خاتم کرده‌ام دو بازو
خود را به میان این نگین کن
هوش مصنوعی: من دو بازوی خود را به شکل این نگین درآورده‌ام.
تا جان من از رخت نسوزد
رخ زیر دو زلف خود دفین کن
هوش مصنوعی: تا زمانی که جان من با زیبایی تو نسوزد، چهره‌ات را زیر دو زلفت پنهان کن.
تا عیش عدو چو زهر گردد
با ما سخنان چو انگبین کن
هوش مصنوعی: تا زمانی که زندگی دشمن مانند زهر به نظر برسد، با ما سخنانی شیرین و ملایم بزن.
بی باده مباش و بی رهی هیچ
کوری همه دشمنان چنین کن
هوش مصنوعی: بدون نوشیدنی و راه درست، کور و نابینا خواهی بود؛ همه دشمنان نیز همین‌گونه‌اند.