گنجور

شمارهٔ ۳۲۱

ای دوست ره جفا رها کن
تقصیر گذشته را قضا کن
بر درگه وصل خویش ما را
با حاجب بارت آشنا کن
در صورت عشق ما نگارا
بدخویی را ز خود جدا کن
آخر روزی برای ما زی
آخر کاری برای ما کن
ماها تو نگار خوش لقایی
با ما دل خویش خوش لقا کن
من دل کردم ز عشق یکتا
تو رشتهٔ دوستی دو تا کن
اکنون که تو تشنهٔ بلایی
راضی شده‌ام هلا بلا کن
ورنه تو که سغبهٔ جفایی
تن در دادم برو جفا کن
در جمله همیشه با سنایی
کاری که کنی تو بی ریا کن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای دوست ره جفا رها کن
تقصیر گذشته را قضا کن
هوش مصنوعی: ای دوست، رنج و سختی را کنار بگذار و از اشتباهات گذشته چشم‌پوشی کن.
بر درگه وصل خویش ما را
با حاجب بارت آشنا کن
هوش مصنوعی: ما را به درگاه وصالت راهی بده و با واسطه‌ات که نگهبان درگاه است، آشنا کن.
در صورت عشق ما نگارا
بدخویی را ز خود جدا کن
هوش مصنوعی: عشق ما را، ای محبوب، از بدخلقی و ناگواری دور کن و آن را از خودت دور ساز.
آخر روزی برای ما زی
آخر کاری برای ما کن
هوش مصنوعی: در نهایت، روزی برای ما فراهم کن که به پایان کارهایمان برسیم.
ماها تو نگار خوش لقایی
با ما دل خویش خوش لقا کن
هوش مصنوعی: ای ماه، ای معشوقه‌ی زیبا، با ما مهربان باش و دل خود را نیز با ما شاد کن.
من دل کردم ز عشق یکتا
تو رشتهٔ دوستی دو تا کن
هوش مصنوعی: من از عشق به تو جدا شدم و می‌خواهم رابطهٔ دوستی‌ام را مستحکم‌تر کنم.
اکنون که تو تشنهٔ بلایی
راضی شده‌ام هلا بلا کن
هوش مصنوعی: حالا که تو به شدت خواهان مصیبت هستی، من هم آماده‌ام که آن بلا را بر سر تو بیاورم.
ورنه تو که سغبهٔ جفایی
تن در دادم برو جفا کن
هوش مصنوعی: اگر تو که به من بی‌مهری کردی، می‌خواهی به من آسیب بزنی، برو و ادامه بده.
در جمله همیشه با سنایی
کاری که کنی تو بی ریا کن
هوش مصنوعی: هر عملی که انجام می‌دهی، باید خالص و بی‌ریا باشد، همانطور که سنایی در شعرهایش نشان داده است.