شمارهٔ ۳۱۸
ای رخ تو بهار و گلشن من
همچو جانست عشق در تن من
راست چون زلف تو بود تاریک
بی رخ تو جهان روشن من
همچو خورشید و ماه در تابد
عشق تو هر شبی ز روزن من
دست تو طوق گردن دگری
غم عشق تو طوق گردن من
ماه را راه گم شود بر چرخ
هر شبی از خروش و شیون من
گر تو یک ره جمال بنمایی
برزند بابهشت برزن من
خاک پایت برم چو سرمه به کار
گرچه دادی به باد خرمن من
رنجه کن پای خویش و کوته کن
دست جور و بلا ز دامن من
رادمری کنی به در نبری
بنهی بار خلق بر تن من
چون درآیی ز در توام به زمان
بردمد لالهزار و سوسن من
تا سنایی ترا همی گوید
ای رخ تو بهار و گلشن من
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای رخ تو بهار و گلشن من
همچو جانست عشق در تن من
هوش مصنوعی: صورت تو مانند بهار و گلستان من است و عشق در وجود من مانند جان است.
راست چون زلف تو بود تاریک
بی رخ تو جهان روشن من
هوش مصنوعی: حقیقت مانند تاریکی زلف توست، که بدون وجود تو، دنیا برای من روشن نمیشود.
همچو خورشید و ماه در تابد
عشق تو هر شبی ز روزن من
هوش مصنوعی: عشق تو همچون خورشید و ماه در زندگی من میدرخشد و هر شب از طریق روزن خانهام، نورش را دریافت میکنم.
دست تو طوق گردن دگری
غم عشق تو طوق گردن من
هوش مصنوعی: دست تو زنجیری است بر گردن دیگری و غم عشق تو زنجیری است بر گردن من.
ماه را راه گم شود بر چرخ
هر شبی از خروش و شیون من
هوش مصنوعی: هر شب از شدت فریاد و نالهام، ماه ممکن است مسیر خود را گم کند.
گر تو یک ره جمال بنمایی
برزند بابهشت برزن من
هوش مصنوعی: اگر تو یک بار زیباییات را به نمایش بگذاری، میتوانی مرا به بهشت راهنمایی کنی.
خاک پایت برم چو سرمه به کار
گرچه دادی به باد خرمن من
هوش مصنوعی: من خاک پای تو را به عنوان سرمه میپرستم، هرچند که تو خرمن زندگیام را به باد دادی.
رنجه کن پای خویش و کوته کن
دست جور و بلا ز دامن من
هوش مصنوعی: بدن خود را به زحمت بینداز و از آزار و مشکلات دوری کن تا من از این دردها و رنجها رهایی یابم.
رادمری کنی به در نبری
بنهی بار خلق بر تن من
هوش مصنوعی: اگر در این دنیا به من لطف کنی، نمیتوانی بار مسئولیت و مشکلات دیگران را از دوشم برداری.
چون درآیی ز در توام به زمان
بردمد لالهزار و سوسن من
هوش مصنوعی: زمانی که تو به درونم وارد میشوی، زندگیام مانند لالهزار و گلهای سوسن شکوفا میشود.
تا سنایی ترا همی گوید
ای رخ تو بهار و گلشن من
هوش مصنوعی: تا سنایی به تو میگوید،ای چهرهات مانند بهار و باغ گلهای من است.
حاشیه ها
1400/11/26 09:01
کپل ادبی
سلام بر همه دوستان
میشه بفرمایید در بیت 4 چه واژه ای مجاز هست؟
1400/11/26 10:01
رضا از کرمان
سلام
پیرو حاشیه دوست عزیز کپل ادبی گرامی بنظر دوستان مصرع دوم از بیت چهارم از نظر وزن اشکال ندارد چون در خوانش، شعر اصطلاحاً دچار سکته میگردد شاید هم بنده نمیتونم درست بخوانم در صورت راهنمایی بر من منت گذاشتید.
شاد وخرم باشید.
1400/11/26 13:01
همیرضا
با سپاس، واژهٔ «غم» از ابتدای مصرع جا افتاده بود.

سنایی