گنجور

شمارهٔ ۳۰۸

نی نی به ازین باید با دوست وفا کردن
یا نی کم ازین باید آهنگ جفا کردن
یا زشت بود گویی در کیش نکورویان
یک عهد به سر بردن یک قول وفا کردن
هم گفتن و هم کردن از سوختگان آید
باز از چه شما خامان ناگفتن و ناکردن
باور نکنم قولت زیرا که تو را در دل
یک بادیه ره فرق‌ست از گفتن تا کردن
حاصل نبود کس را از عشق تو در دنیا
جز نامه سیه کردن جز عمر هبا کردن
خود یاد ندارد کس از زلف تو و چشمت
یک تار عطا دادن یک تیر خطا کردن
از بلطمعی تا کی بوسی به رهی دادن؟
وز بلعجبی تا کی گوشی به ریا کردن؟
تا چند به طراری ما را به زبان و دل
یک باره بلی گفتن صد باره بلا کردن؟
تا چند به چالاکی ما را به قبول و رد
یک ماه رهی خواندن یک سال رها کردن؟
گر فوت شود روزی بد عهدی یک روزه
واجب شمری او را چون فرض قضا کردن
گر بوسه‌ای اندیشم بر خاک سر کویت
صد شهر طمع داری در وقت بها کردن
در مجمع بت‌رویان تو بوسه‌دریغی خود
یا رسم بتان نبود از بوسه سخا کردن
یا خوب نباید شد تا هم تو رهی هم ما
ورنه چو شدی باری خوبی به سزا کردن
یا فتنه نباید شد تا کس نشود فتنه
ورنه چو شدی جانا این قاعده نا کردن
هر لحظه یکی دون را صد «طال بقا» گویی
زیشان چه به کف داری زین «طال بقا» کردن؟
چون هست سنایی را اقبال و سنا از تو
واجب نبود او را مهجور سنا کردن
با این ادب و حرمت حقا که روا نبود
سودای شما پختن صفرای شما کردن

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیلن مفعول مفاعیلن (هزج مثمن اخرب)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نی نی به ازین باید با دوست وفا کردن
یا نی کم ازین باید آهنگ جفا کردن
هوش مصنوعی: بهتر است که با دوست خود وفادار باشید و به او وفا کنید، یا اگر نمی‌توانید وفادار باشید، بهتر است دست به بی‌وفایی نزنید.
یا زشت بود گویی در کیش نکورویان
یک عهد به سر بردن یک قول وفا کردن
هوش مصنوعی: آیا گویی زشت است که مانند زیبایانی که در دین و آیین خود وفادارند، انسانی یک عهد را بگذراند و به وعده‌اش عمل نکند؟
هم گفتن و هم کردن از سوختگان آید
باز از چه شما خامان ناگفتن و ناکردن
هوش مصنوعی: کسانی که در عشق سوخته‌اند، توانایی دارند هم سخن بگویند و هم عمل کنند. اما شما که در این زمینه بی‌خبر و ناآگاهید، نه سخن می‌گویید و نه اقدامی می‌کنید.
باور نکنم قولت زیرا که تو را در دل
یک بادیه ره فرق‌ست از گفتن تا کردن
هوش مصنوعی: هرگز به قول تو ایمان نخواهم آورد، زیرا بین حرف زدن و انجام دادن تفاوت زیادی وجود دارد، و تو در دل یک بیابان زندگی می‌کنی.
حاصل نبود کس را از عشق تو در دنیا
جز نامه سیه کردن جز عمر هبا کردن
هوش مصنوعی: در این دنیا کسی به جز نامه‌ای پر از غم و اندوه و هدر دادن عمرش، از عشق تو به دست نیاورده است.
خود یاد ندارد کس از زلف تو و چشمت
یک تار عطا دادن یک تیر خطا کردن
هوش مصنوعی: هیچ‌کس به یاد ندارد که تو با زلف و چشمانت چه زیبایی‌هایی را به ما بخشیده‌ای و اینکه چقدر اشتباه کرده‌ایم که به خاطر کوچکترین خطاهایمان از تو دور شده‌ایم.
از بلطمعی تا کی بوسی به رهی دادن؟
وز بلعجبی تا کی گوشی به ریا کردن؟
هوش مصنوعی: تا کی می‌خواهی برای رسیدن به خواسته‌هایت در مسیر دیگران تعظیم کنی؟ و تا چه زمانی می‌خواهی به خاطر شگفتی‌هایت خود را درگیر دروغ و تظاهر کنی؟
تا چند به طراری ما را به زبان و دل
یک باره بلی گفتن صد باره بلا کردن؟
هوش مصنوعی: چرا تا وقتی که ما را با حرف و دل فریب می‌زنند، یک بار با کلام "بله" گفتن، صد بار دردسر درست کنیم؟
تا چند به چالاکی ما را به قبول و رد
یک ماه رهی خواندن یک سال رها کردن؟
هوش مصنوعی: چقدر باید به ما اجازه دهند تا به سرعت نظری دربارهٔ یک چیز بگیریم و بعد آن را کنار بگذاریم؟ چرا باید اینگونه بی‌محابا و بی‌فکری با زمان و احساسات خود بازی کنیم؟
گر فوت شود روزی بد عهدی یک روزه
واجب شمری او را چون فرض قضا کردن
هوش مصنوعی: اگر روزی را که به خاطر عهدشکنی کسی از دست بدهی، به حساب آوردی، باید آن را مانند یک فرض واجب به حساب آوردن.
گر بوسه‌ای اندیشم بر خاک سر کویت
صد شهر طمع داری در وقت بها کردن
هوش مصنوعی: اگر به یاد سرزمین تو بوسه‌ای بر خاک آن بزنم، به ویرانی‌های زیادی که در انتظار است و طمع نابودی دارند، فکر می‌کنم.
در مجمع بت‌رویان تو بوسه‌دریغی خود
یا رسم بتان نبود از بوسه سخا کردن
هوش مصنوعی: در جمع محبت‌آمیز زیبارویان، آیا غیر از بوسه‌ای که از عشق و محبت نمی‌توان به‌راحتی给予 کرد، اشیاء دیگر ارزشی ندارند؟
یا خوب نباید شد تا هم تو رهی هم ما
ورنه چو شدی باری خوبی به سزا کردن
هوش مصنوعی: اگر نمی‌خواهی خوب شوی، بهتر است که هم تو از ما دور شوی و هم ما از تو فاصله بگیریم؛ اما اگر روزی خوشی برای تو پیش بیاید، باید به اندازه آن نیکی بکنی.
یا فتنه نباید شد تا کس نشود فتنه
ورنه چو شدی جانا این قاعده نا کردن
هوش مصنوعی: اگر در زندگی دچار نیرنگ و فریب نشوی، کسی نمی‌تواند تو را فریب دهد. اما اگر به این مسیر قدم بگذاری، این قاعده قابل تغییر نیست.
هر لحظه یکی دون را صد «طال بقا» گویی
زیشان چه به کف داری زین «طال بقا» کردن؟
هوش مصنوعی: هر لحظه یکی را با صد نوع بقا و ماندگاری به یاد می‌آوریم. از آن‌ها بپرس که چه چیزی در دستت داری که این زندگی جاودانه را به دست آورده‌ای؟
چون هست سنایی را اقبال و سنا از تو
واجب نبود او را مهجور سنا کردن
هوش مصنوعی: چون سنایی خوشبختی و شهرت دارد، لازم نبوده که او را از شهرت بی‌اندازند یا بی‌خبر کنند.
با این ادب و حرمت حقا که روا نبود
سودای شما پختن صفرای شما کردن
هوش مصنوعی: با این احترام و آدابی که دارید، واقعاً جایز نیست که بخواهم شما را به سمت خودم بکشانم یا به نوعی به شما آسیب برسانم.