گنجور

شمارهٔ ۳۰۵

ز دست مکر وز دستان جانان
نمیدانم سر و سامان جانان
ز بس کاخ شوخ داند پای بازی
شدم سرگشته و حیران جانان
گشاد از چشم من صد چشمهٔ خون
دو بند زلف مشک افشان جانان
اگر چه خود ندارد با رهی دل
هزاران جان فدای جان جانان
چو زلف او رخ من پر شکن باد
اگر من بشکنم پیمان جانان
نبیند روز عمر من دگر مرگ
اگر باشم شبی مهمان جانان
سنایی تا سما گردان بود هست
همیشه در خط فرمان جانان
بود همواره از بهر تفاخر
غلام و چاکر و دربان جانان

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ز دست مکر وز دستان جانان
نمیدانم سر و سامان جانان
هوش مصنوعی: از دست نیرنگ و فریب‌های معشوق، نمی‌دانم وضعیت و حال و روز معشوق چگونه است.
ز بس کاخ شوخ داند پای بازی
شدم سرگشته و حیران جانان
هوش مصنوعی: به خاطر دلبستگی و زیبایی‌های زندگی، گرفتار و گیج عشق شده‌ام.
گشاد از چشم من صد چشمهٔ خون
دو بند زلف مشک افشان جانان
هوش مصنوعی: از چشمان من به اندازهٔ صد چشمه خون جاری است و دو رشته موهای مشکین محبوب، جان مرا به شدت تحت تأثیر قرار داده است.
اگر چه خود ندارد با رهی دل
هزاران جان فدای جان جانان
هوش مصنوعی: اگرچه او به تنهایی و بدون راهی، دل‌های زیادی را برای محبوبش فدای جان او می‌کند.
چو زلف او رخ من پر شکن باد
اگر من بشکنم پیمان جانان
هوش مصنوعی: اگر او با موهایش بر من تأثیر بگذارد، من هم حاضرم اگر لازم باشد، به خاطر عشق او گردن به خطر دهم و به وعده‌هایم پشت کنم.
نبیند روز عمر من دگر مرگ
اگر باشم شبی مهمان جانان
هوش مصنوعی: اگر یک شب مهمان محبوبم باشم، دیگر نمی‌خواهم مرگ را در روزهای عمرم ببینم.
سنایی تا سما گردان بود هست
همیشه در خط فرمان جانان
هوش مصنوعی: سنایی می‌گوید: او که در مسیر عشق الهی است، همیشه در حال زیبایی و شگفتی‌هایی خواهد بود که جان او را به خودش می‌کشد.
بود همواره از بهر تفاخر
غلام و چاکر و دربان جانان
هوش مصنوعی: همیشه برای خودنمایی و تفاخر، غلامان، چاکران و دربانان محبوب وجود داشته‌اند.