شمارهٔ ۳
بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا
چاکر یکتا منم زلف دو تای ترا
خاک مرا تا به باد بر ندهد روزگار
من ننشانم ز جان باد هوای ترا
کاش رخ من بدی خاک کف پای تو
بوسه مگر دادمی من کف پای ترا
گر بود ای شوخ چشم رای تو بر خون من
بر سر و دیده نهم رایت رای ترا
تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من
جعبه ز سینه کنم تیر جفای ترا
بار نیامد دلم در شکن زلف تو
گر نه به گردن کشم بار بلای ترا
بنده سنایی ترا بندگی از جان کند
گوی کلاه ترا بند قبای ترا
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلن مفتعلن فاعلن (منسرح مطوی مکشوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
بندهٔ یک دل منم بند قبای ترا
چاکر یکتا منم زلف دو تای ترا
هوش مصنوعی: من کاملاً وابسته و مطیع یک دل هستم و به خاطر تو خود را فرسوده کردهام. من خدمتگزار و عاشق موی تو هستم.
خاک مرا تا به باد بر ندهد روزگار
من ننشانم ز جان باد هوای ترا
هوش مصنوعی: من خود را فدای عشق تو نمیکنم تا زمانی که روزگار خاک وجودم را به باد ندهد.
کاش رخ من بدی خاک کف پای تو
بوسه مگر دادمی من کف پای ترا
هوش مصنوعی: ای کاش که چهرهام همچون خاک زیر پای تو بود تا بتوانستم پای تو را ببوسم.
گر بود ای شوخ چشم رای تو بر خون من
بر سر و دیده نهم رایت رای ترا
هوش مصنوعی: اگر تو، ای زیبا با چشمان بازیگوش، بر سر خون من حکومت کنی، من با سر و دیدهام از پرچم تو حمایت میکنم.
تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من
جعبه ز سینه کنم تیر جفای ترا
هوش مصنوعی: دل شاد و زیبا من از تیر جفای تو مجروح است. میخواهم این تیر را از سینهام بیرون آورم.
بار نیامد دلم در شکن زلف تو
گر نه به گردن کشم بار بلای ترا
هوش مصنوعی: دل من نتوانست بار سنگین زلف تو را تحمل کند، وگرنه با کمال میل این بار گران را بر دوش میکشیدم.
بنده سنایی ترا بندگی از جان کند
گوی کلاه ترا بند قبای ترا
هوش مصنوعی: من از صمیم قلب آمادهام تا خدمتگذار تو باشم، بگو که چه شکلی را دوست داری تا به خود بپوشم و به تو عرضه کنم.
خوانش ها
شمارهٔ ۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1393/01/11 09:04
ابراهیم نوربخش
تیر جفای تو هست دلکش جان دوز من
جعبه ز سینه کنم تیر جفای تو را
تیر جفا: اضافه ی تشبیهی
دلکش: صفت مرکب فاعلی
جاندوز: صفت مرکب فاعلی
سینه ی عاشق به جعبه تشبیه شده است.