شمارهٔ ۲۸۱
ما فوطه و فوطه پوش دیدیم
تسبیح مراییان شنیدیم
بر مسند زاهدان گذشتیم
در عالم عالمان دویدیم
هم ساکن خانقاه بودیم
هم خرقهٔ صوفیان دریدیم
هم محنت قال و قیل بردیم
هم شربت طیلسان چشیدیم
از اینهمه جز نشاط بازار
رنگی به حقیقتی ندیدیم
بگزیدیم یاری از خرابات
با او به مراد آرمیدیم
دل بر غم روی او فگندیم
سر بر خط رای او کشیدیم
او نیست کسی و ما نه بس کس
زین روی به یکدگر سریدیم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ما فوطه و فوطه پوش دیدیم
تسبیح مراییان شنیدیم
هوش مصنوعی: ما افرادی را دیدیم که به ظاهری آراسته و شیک بودند و همچنین در مورد دعا و عبادت به صحبت پرداختند.
بر مسند زاهدان گذشتیم
در عالم عالمان دویدیم
هوش مصنوعی: ما در مسیر زندگی از դիր زاهدان عبور کردیم و در دنیای دانشمندان پیش رفتیم.
هم ساکن خانقاه بودیم
هم خرقهٔ صوفیان دریدیم
هوش مصنوعی: ما همزمان در خانقاه زندگی میکردیم و لباس روحانیان صوفی را نیز پاره کردیم.
هم محنت قال و قیل بردیم
هم شربت طیلسان چشیدیم
هوش مصنوعی: ما هم درد و رنج گفتگوهای بیپایان را تحمل کردیم و هم طعم لذیذ شراب را چشیدیم.
از اینهمه جز نشاط بازار
رنگی به حقیقتی ندیدیم
هوش مصنوعی: از تمام این شلوغی و شادابی بازار، به جز خوشحالی و سرگرمی چیزی واقعی ندیدیم.
بگزیدیم یاری از خرابات
با او به مراد آرمیدیم
هوش مصنوعی: ما از میان مکانهای پر از فساد و بیکاری، یاری را انتخاب کردیم و با او به آرزوی خود رسیدیم.
دل بر غم روی او فگندیم
سر بر خط رای او کشیدیم
هوش مصنوعی: دل خود را در غم دیدن او گذاشتیم و سر خود را به نشانه اطاعت و احترام به خواست او خم کردیم.
او نیست کسی و ما نه بس کس
زین روی به یکدگر سریدیم
هوش مصنوعی: او کسی نیست و ما هم خیلیها نیستیم، از این رو به یکدیگر نزدیک شدیم.

سنایی