گنجور

شمارهٔ ۲۶۳

بی تو یک روز بود نتوانم
بی تو یک شب غنود نتوانم
یار جز تو گرفت نتوانم
نام جز تو شنود نتوانم
چون ترا در خور تو بستایم
دیگران را ستود نتوانم
کشت دیگر بتان ندارد بر
کشت بی‌بر درود نتوانم
گر بتان زمانه جمع شوند
بر تو کس را فزود نتوانم
جز به فر تو ای امیر بتان
گوی دولت ربود نتوانم
همه شادی من ز دیدن تست
جز به تو شاد بود نتوانم
به زبان حال دل همی گویم
گر همی دل ربود نتوانم

اطلاعات

وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بی تو یک روز بود نتوانم
بی تو یک شب غنود نتوانم
هوش مصنوعی: بدون تو حتی یک روز هم نمی‌توانم زندگی کنم و شب‌ها هم نمی‌توانم بی‌خبر بخوابم.
یار جز تو گرفت نتوانم
نام جز تو شنود نتوانم
هوش مصنوعی: هیچ یاری جز تو ندارم و نمی‌توانم نام کسی غیر از تو را بشنوم.
چون ترا در خور تو بستایم
دیگران را ستود نتوانم
هوش مصنوعی: وقتی تو را به خاطر ویژگی‌ها و فضایل‌ات ستایش کنم، دیگر نمی‌توانم به دیگران به خوبی اشاره کنم.
کشت دیگر بتان ندارد بر
کشت بی‌بر درود نتوانم
هوش مصنوعی: دیگر نمی‌توانم دردی را که از غم بی‌برگی دارم، تحمل کنم و هیچ امیدی به برداشت خوشبختی از این دشت بی‌عیار ندارم.
گر بتان زمانه جمع شوند
بر تو کس را فزود نتوانم
هوش مصنوعی: اگر همه زیبایی‌های دنیا کنار هم جمع شوند، هیچ‌چیز نمی‌تواند به من افزوده شود.
جز به فر تو ای امیر بتان
گوی دولت ربود نتوانم
هوش مصنوعی: جز با زیبایی تو، ای امیر، نمی‌توانم شانس و خوشبختی را به دست بیاورم.
همه شادی من ز دیدن تست
جز به تو شاد بود نتوانم
هوش مصنوعی: تمام خوشحالی من از دیدن توست و نمی‌توانم از بابت هیچ چیز دیگری شاد باشم.
به زبان حال دل همی گویم
گر همی دل ربود نتوانم
هوش مصنوعی: دل من حالاتی را بیان می‌کند که اگر کسی دل مرا برباید، نمی‌توانم آن را بروز دهم یا ابراز کنم.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۶۳ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1398/03/30 09:05
..

جز به تو شاد بود نتوانم..