گنجور

شمارهٔ ۲۵۹

تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم
از درد خمیده چو سر چنگ فلانم
تنگ‌ست جهان بر من بیچارهٔ غمگین
تا عاشق چشم و دهن تنگ فلانم
گه جنگ کند با من و گه صلح کند باز
من فتنه بر آن صلح و بر آن جنگ فلانم
بسیار بدیدم به جهان سنگدلان را
عاجز شدهٔ آن دل چون سنگ فلانم
گنگست زبانش به گه گفتن لیکن
من شیفتهٔ آن سخن گنگ فلانم
قولش همه زرقست به نزدیک سنایی
من بندهٔ زراقی و نیرنگ فلانم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

تا شیفتهٔ عارض گلرنگ فلانم
از درد خمیده چو سر چنگ فلانم
هوش مصنوعی: من به خاطر زیبایی چهره کسی دل باخته‌ام و از این عشق، مانند یک ساز خمیده شده‌ام.
تنگ‌ست جهان بر من بیچارهٔ غمگین
تا عاشق چشم و دهن تنگ فلانم
هوش مصنوعی: دنیا برای من که غمگین و بیچاره‌ام، تنگ و کوچک شده است، زیرا عاشق کسی هستم که از ویژگی‌هایش، چشم و دهنش را تنگ می‌بیند.
گه جنگ کند با من و گه صلح کند باز
من فتنه بر آن صلح و بر آن جنگ فلانم
هوش مصنوعی: گاهی با من می‌جنگد و گاهی صلح می‌کند، اما من همیشه در آن صلح و جنگ، انگیخته‌ای هستم که بحران ایجاد می‌کند.
بسیار بدیدم به جهان سنگدلان را
عاجز شدهٔ آن دل چون سنگ فلانم
هوش مصنوعی: در زندگی، افراد زیادی را دیدم که دل‌های سنگی و بی‌احساس دارند و این دل‌های سفت و سرد، در برابر عشق و احساسات عاجز و ناتوان شده‌اند.
گنگست زبانش به گه گفتن لیکن
من شیفتهٔ آن سخن گنگ فلانم
هوش مصنوعی: زبان او به قدری گیج و مبهم است که حتی در بیان حرف‌هایش هم مشکل دارد، اما من همچنان به آن سخنان نامفهوم و گیج‌کننده علاقه‌مندم.
قولش همه زرقست به نزدیک سنایی
من بندهٔ زراقی و نیرنگ فلانم
هوش مصنوعی: او در سخنانش فقط وعده‌های فریبنده می‌دهد و در نزد سنایی به او می‌گویم که من تحت تأثیر رنگ‌ها و نیرنگ‌ها دوام می‌آورم.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۵۹ به خوانش عندلیب