گنجور

شمارهٔ ۲۵۷

آمد بر من جهان و جانم
انس دل و راحت روانم
بر خاستمش به بر گرفتم
بفزود هزار جان به جانم
از قد بلند و زلف پشتش
گفتم که مگر به آسمانم
چون سر بنهاد در کنارم
رفت از بر من جهان و جانم
فریاد مرا ز بانگ موذن
من بندهٔ بانگ پاسبانم

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

آمد بر من جهان و جانم
انس دل و راحت روانم
هوش مصنوعی: جهان و جانم به من نزدیک شدند و دل و روح من آرامش یافتند.
بر خاستمش به بر گرفتم
بفزود هزار جان به جانم
هوش مصنوعی: برخاستم و او را در آغوش گرفتم، و هزار جان به جانم افزوده شد.
از قد بلند و زلف پشتش
گفتم که مگر به آسمانم
هوش مصنوعی: گفتم که با قد بلند و موهای لختش، انگار که به آسمان رفته‌ام.
چون سر بنهاد در کنارم
رفت از بر من جهان و جانم
هوش مصنوعی: وقتی او سرش را بر شانه‌ام گذاشت، تمام دنیا و جانم از کنارم رفت.
فریاد مرا ز بانگ موذن
من بندهٔ بانگ پاسبانم
هوش مصنوعی: صدای دعا و ندا و اذان مرا از دل و جان می‌برد، چون من تنها یک مخلوق هستم که به ندای محافظ و نگهبانم پاسخ می‌دهم.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۵۷ به خوانش عندلیب