گنجور

شمارهٔ ۲۵۳

در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم
کاندر طریق عاشقی یک رنگ بینی بیش و کم
روزی بیاید در میان تا عشق را بندی میان
عیسی بباید ترجمان تا زنده گرداند به دم
چون دیده کوته‌بین بود هر نقش حورالعین بود
چون حاصل عشق این بود خواهی شفا خواهی الم
یک جرعه زان می نوش کن سری ز حرفی گوش کن
جان را ازان مدهوش کن کم کن حدیث بیش و کم
دردت بود درمان شمر دشوارها آسان شمر
در عاشقی یکسان شمر شیر فلک شیر علم
از خویشتن آزاد زی از هر ملالی شاد زی
هر جا که باشی راد زی چون یافتی از عشق شم
رو کن شراب رنگ را وز سر بنه نیرنگ را
بس کن تو نام و ننگ را بر فرق فرقد زن قدم
بر سوز دل دمساز شو اول قدم جان باز شو
زی سر معنی باز شو شکل حروف انگار کم
بر زن زمانی کبر را بر طاق نه کبر و ریا
خواهی وفا خواهی جفا چون دوست باشد محتشم
عاشق که جام می کشد بر یاد روی وی کشد
جز رخش رستم کی کشد رنج رکاب روستم
چون از پی دلبر بود شاید که جان چاکر بود
چون زهره خنیاگر بود از حور باید زیر و بم
تا کی ازین سالوس و زه از بند چار ارکان بجه
سر سوی کل خویش نه تا نور بینی بی ظلم
از کل عالم شو بری بگذر ز چرخ چنبری
تا هیچ چیزی نشمری تاج قباد و تخت جم
گر بایدت حرفی ازین تا گرددت عین‌الیقین
شو مدحت خورشید دین بر دفتر جان کن رقم

اطلاعات

وزن: مستفعلن مستفعلن مستفعلن مستفعلن (رجز مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در راه عشق ای عاشقان خواهی شفا خواهی الم
کاندر طریق عاشقی یک رنگ بینی بیش و کم
هوش مصنوعی: در مسیر عشق، ای عاشقان، اگر به دنبال درمان و آرامش هستید، باید بدانید که در این راه، رنگ و شکل واقعی عشق را ببینید و توجه نکنید به کم و کاستی‌های آن.
روزی بیاید در میان تا عشق را بندی میان
عیسی بباید ترجمان تا زنده گرداند به دم
هوش مصنوعی: روزی خواهد رسید که عشق به شکلی خاص و معین در دنیا ظاهر می‌شود و برای توضیح و تفسیر این عشق، شخصی مانند عیسی نیاز است تا زندگی را دوباره به انسان‌ها هدیه دهد.
چون دیده کوته‌بین بود هر نقش حورالعین بود
چون حاصل عشق این بود خواهی شفا خواهی الم
هوش مصنوعی: چون چشمی که نمی‌تواند دورتر را ببیند، هر تصویری از زیبایی یک حور را می‌بیند. اگر عشق نداشته باشی، برای شفا و آرامش به دنبال آن هستی، اما اگر عشق را تجربه کنی، دردی نیز خواهی داشت.
یک جرعه زان می نوش کن سری ز حرفی گوش کن
جان را ازان مدهوش کن کم کن حدیث بیش و کم
هوش مصنوعی: جرعه‌ای از آن می نوش، کمی از سخنان بشنو، جانت را از آن مست کن و از صحبت‌های زیاد کم کن و به اصل مطلب بپرداز.
دردت بود درمان شمر دشوارها آسان شمر
در عاشقی یکسان شمر شیر فلک شیر علم
هوش مصنوعی: درد تو را مانند درمانی شگفت‌انگیز در نظر بگیر، و مشکلات را سبک و آسان تصور کن. در عشق، همه چیز برابر است و علم و دانش را همچون قدرتی بزرگ در نظر بگیر.
از خویشتن آزاد زی از هر ملالی شاد زی
هر جا که باشی راد زی چون یافتی از عشق شم
هوش مصنوعی: از خودت رها باش و بی‌هیچ نگرانی شادی کن. هرکجا که هستی با صداقت زندگی کن و زمانی که عشق را پیدا کردی، از آن لذت ببر.
رو کن شراب رنگ را وز سر بنه نیرنگ را
بس کن تو نام و ننگ را بر فرق فرقد زن قدم
هوش مصنوعی: شراب رنگین را به نمایش بگذار و فریب و نیرنگ را پشت سر بگذار. دیگر از نام و آبرو نگران نباش و با گام‌های مطمئن به جلو برو.
بر سوز دل دمساز شو اول قدم جان باز شو
زی سر معنی باز شو شکل حروف انگار کم
هوش مصنوعی: برای اینکه دل را آرام کنی، نخست باید جانت را شاد کنی. از ابتدا و با نیتی درست به درک عمیق‌تری برس؛ گویی شکل حروف و الفاظ در نظر تو به اندازه‌ای کمرنگ شده است.
بر زن زمانی کبر را بر طاق نه کبر و ریا
خواهی وفا خواهی جفا چون دوست باشد محتشم
هوش مصنوعی: در زمانی که بر زن کبر و خودبزرگ‌بینی حاکم باشد، اگر به دنبال صداقت و وفاداری هستی، باید از این ویژگی‌ها دوری کنی. چون تنها محبت و دوستی واقعی است که می‌تواند به انسان وفادار باشد و او را از جفا و بی‌وفایی دور کند.
عاشق که جام می کشد بر یاد روی وی کشد
جز رخش رستم کی کشد رنج رکاب روستم
هوش مصنوعی: عاشقی که به یاد معشوقش شراب می‌نوشد، جز به یاد چهره‌ی او هیچ چیز دیگری نمی‌تواند به دلش خطور کند. مانند رستم که فقط به یاد رنج‌های خود می‌تواند فکر کند.
چون از پی دلبر بود شاید که جان چاکر بود
چون زهره خنیاگر بود از حور باید زیر و بم
هوش مصنوعی: چون به دنبال معشوق است، ممکن است جانش مانند خدمتگزار باشد. زیرا اگر زهره، که در افسانه‌ها خنیاگر است، به نمایش درآید، باید از زیبایی‌های حیرت‌انگیز آن حور خبر داشت.
تا کی ازین سالوس و زه از بند چار ارکان بجه
سر سوی کل خویش نه تا نور بینی بی ظلم
هوش مصنوعی: تا چه زمانی باید در این ظاهرفریبی و فریبندگی باقی بمانی؟ از قید و بندهای چهار اصل رهایی یاب و به سوی اصل خود حرکت کن، تا بتوانی نور را ببینی و از ظلم آزاد شوی.
از کل عالم شو بری بگذر ز چرخ چنبری
تا هیچ چیزی نشمری تاج قباد و تخت جم
هوش مصنوعی: از تمام دنیا آزاد شو و از دایره زمان عبور کن، تا به جایی برس که هیچ چیز را شمارش نکنی، حتی تاج قباد و تخت جم.
گر بایدت حرفی ازین تا گرددت عین‌الیقین
شو مدحت خورشید دین بر دفتر جان کن رقم
هوش مصنوعی: اگر می‌خواهی درباره این موضوع سخنی بگویی، ابتدا به حقیقت و یقین دست پیدا کن. سپس ستایش از روشنی‌بخش دین را بر دل‌نوشته‌ات بنویس.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۵۳ به خوانش عندلیب