شمارهٔ ۲۵۲
ای چهرهٔ تو چراغ عالم
با دیدن تو کجا بود غم
شد خلد به روی تو سرایم
بی روی تو خلد شد جهنم
ای شمسهٔ نیکوان به خوبی
چون تو دگری نزاد ز آدم
کوی تو شدست باغ عشاق
باریده بر او ز دیده هانم
بندیست نهان ز بند زلفت
بر جان و دل رهیت محکم
هر روز همی شود به نوعی
حسن تو فزون و صبر من کم
گر بود مرا پری به فرمان
ور باشد ملک و ملکت جم
بر زد نتوان به شادکامی
بی روی تو ای نگار یک دم
ای جان من و دو دیده بر من
چون دیدهٔ مور گشت عالم
آخر به سر آید این شب هجر
وین صبح وصال بردمد هم
گر بر لبم آید آن لبانت
هرگز نزنم من آتشین دم
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای چهرهٔ تو چراغ عالم
با دیدن تو کجا بود غم
هوش مصنوعی: ای چهرهٔ تو همانند چراغی است که جهان را روشن میکند؛ با دیدن تو، هیچ جای اندوهی باقی نمیماند.
شد خلد به روی تو سرایم
بی روی تو خلد شد جهنم
هوش مصنوعی: بهشت فقط با زیبایی و حضور تو معنا دارد؛ در غیاب تو، حتی بهشت نیز به جهنم تبدیل میشود.
ای شمسهٔ نیکوان به خوبی
چون تو دگری نزاد ز آدم
هوش مصنوعی: ای خورشید نیکان، کسی چون تو از آدم به وجود نیامده است.
کوی تو شدست باغ عشاق
باریده بر او ز دیده هانم
هوش مصنوعی: کوچه تو تبدیل به باغی پر از عشق شده و اشکهایم بر آن باریده است.
بندیست نهان ز بند زلفت
بر جان و دل رهیت محکم
هوش مصنوعی: بندی پنهان از زنجیر موهایت به جان و دل من چنگ انداخته و باعث شده که ارتباط من با تو بسیار قوی باشد.
هر روز همی شود به نوعی
حسن تو فزون و صبر من کم
هوش مصنوعی: هر روز به نحوی زیبایی تو بیشتر میشود و تحمل من کمتر میگردد.
گر بود مرا پری به فرمان
ور باشد ملک و ملکت جم
هوش مصنوعی: اگر پری داشتم که در اختیارم باشد، میتوانستم همچنین پادشاهی و سلطنت جم را هم داشته باشم.
بر زد نتوان به شادکامی
بی روی تو ای نگار یک دم
هوش مصنوعی: بدون حضور تو ای محبوب، به شادی نمیتوان دست یافت حتی برای یک لحظه.
ای جان من و دو دیده بر من
چون دیدهٔ مور گشت عالم
هوش مصنوعی: ای جان من و چشمانم، وقتی که دنیا مانند چشم مور در مقابل من قرار گیرد.
آخر به سر آید این شب هجر
وین صبح وصال بردمد هم
هوش مصنوعی: این شب طولانی و پر از فاصله به پایان خواهد رسید و روزی خواهد رسید که عشق و وصال دوباره به ما خواهد پیوست.
گر بر لبم آید آن لبانت
هرگز نزنم من آتشین دم
هوش مصنوعی: اگر لبانت بر لب من بیفتد، هرگز آتشین نفس نمیکشم.

سنایی