گنجور

شمارهٔ ۲۴

از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب
که بی من در خراباتست دایم یار من هر شب
بتم را عیش و قلاشیست بی من کار هر روزی
خروش و ناله و زاریست بی او کار من هر شب
من آن رهبان خود نامم من آن قلاش خود کامم
که دستوری بود ابلیس را کردار من هر شب
برهنه پا و سر زانم که دایم در خراباتم
همی باشد گرو هم کفش و هم دستار من هر شب
همه شب مست و مخمورم به عشق آن بت کافر
مغان دایم برند آتش ز بیت‌النار من هر شب
مرا گوید به عشق اندر چرا چندین همی نالی
نگار من چو بیند چشم گوهر بار من هر شب
دو صد زنار دارم بر میان بسته به روم اندر
همی بافند رهبانان مگر زنار من هر شب

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

از آن می خوردن عشقست دایم کار من هر شب
که بی من در خراباتست دایم یار من هر شب
هوش مصنوعی: عشق همیشه کار من است و هر شب در حالی که یارم در میخانه و بی‌من است، من به آن می‌پردازم.
بتم را عیش و قلاشیست بی من کار هر روزی
خروش و ناله و زاریست بی او کار من هر شب
هوش مصنوعی: عیش و خوشی و زندگی بدون من برای معشوقه‌ام معنایی ندارد، و هر روز بی‌من فقط زوزه و گریه است. همچنین هر شب من نیز چنین حالتی دارم.
من آن رهبان خود نامم من آن قلاش خود کامم
که دستوری بود ابلیس را کردار من هر شب
هوش مصنوعی: من به نوعی راهب و زاهد خودم هستم و در عین حال، از آنچه که به آن وابسته‌ام لذت می‌برم. اعمال من هر شب مورد نظارت ابلیس قرار می‌گیرد.
برهنه پا و سر زانم که دایم در خراباتم
همی باشد گرو هم کفش و هم دستار من هر شب
هوش مصنوعی: پابرهنه و سر برهنه نشسته‌ام، چون همیشه در جایی بی‌خود و بی‌قید هستم. هر شب، هم کفش و هم دستارم در آنجا به گرو می‌گذارم.
همه شب مست و مخمورم به عشق آن بت کافر
مغان دایم برند آتش ز بیت‌النار من هر شب
هوش مصنوعی: هر شب به خاطر عشق آن معشوق نازنین، مست و رام هستم و شمع وجودم دائم در حال سوختن است.
مرا گوید به عشق اندر چرا چندین همی نالی
نگار من چو بیند چشم گوهر بار من هر شب
هوش مصنوعی: او از من می‌پرسد چرا به خاطر عشق این‌قدر نالانم، وقتی که معشوقم هر شب با چشمان پر از اشک به من نگاه می‌کند.
دو صد زنار دارم بر میان بسته به روم اندر
همی بافند رهبانان مگر زنار من هر شب
هوش مصنوعی: من دو صد زنار بر کمر دارم که در شهر می‌پیچند و بافت آن را راهبان برایم درست می‌کنند، جز این‌که زنار من هر شب به شکل دیگری درمی‌آید.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۴ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1395/11/14 12:02
امین کیخا

واژه ی زنار به نظر وأم واژه است إز یونانی ، چون zone در فارسی امروز برابر دانشیکی ندارد و نیز کمربند مزدیسنان را نیز کُستی میگوییم میشود زنار را برأی zone بکار برد ( گزینش حیدری ملایری )

1398/01/08 03:04
مهدی

لطفا اساتید تفسیری بر این غزل بنویسند تا شاگردان تنبلی مثل بنده استفاده کنند.
پیشاپیش تشکر می کنم.