شمارهٔ ۲۳
فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب
فریاد از آن دو کافر غازی با نهیب
این همبر دو ترکش دلگیر جان ستان
وان پیش دو شمامهٔ کافور یا دو سیب
بردوش غایه کش او زهره میرود
چون کیقباد و قیصر پانصدش در رکیب
یوسف نبود هرگز چون او به نیکویی
چون سامری هزارش چاکر گه فریب
آسیب عاشقی و غم عشق و گمرهی
تا روی او بدید پس آن طرفهها و زیب
غمخانه برگزید و ره عشق و گمرهی
هر روز می برآرد نوعی دگر ز جیب
بسترد و گفت چون که سنایی همه ز جهل
بنبشت در هوای غم عشق صد کتیب
اطلاعات
وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
فریاد از آن دو چشمک جادوی دلفریب
فریاد از آن دو کافر غازی با نهیب
هوش مصنوعی: این بیت به توصیف تاثیر چشمهای زیبای یک شخص اشاره دارد که به شدت جذاب و چشمگیر هستند. این زیبایی چنان قدرتمند است که باعث فریاد و حیرت میشود. همچنین، آن فرد به گونهای توصیف میشود که دارای ویژگیهایی کمنظیر و متمایز است، به طوری که به نوعی به عنوان دشمنان و غازهای قدرتمند در صحنهای حماسی در نظر گرفته میشوند. این کنایهها حس افسوس و جذبه را به تصویر میکشند.
این همبر دو ترکش دلگیر جان ستان
وان پیش دو شمامهٔ کافور یا دو سیب
هوش مصنوعی: این جمله به تصویر کشیدن حالتی است که با وجود تیرگی و غم، زیبایی و لذتهایی نیز در زندگی وجود دارد. در یک سو، دلگیری و دردهایی وجود دارد که جان را میستاند، اما در سوی دیگر چیزهای زیبا و خوشایند مثل عطر کافور یا سیب به چشم میخورد که میتواند زندگی را شیرینتر کند. این تضاد نشاندهندهی تجربههای مختلف انسانها است.
بردوش غایه کش او زهره میرود
چون کیقباد و قیصر پانصدش در رکیب
هوش مصنوعی: او با غرور و شجاعت مانند پادشاهان بزرگ و با وقار در میدان میرود، گویی که بر دوش او بار مسئولیتهای سنگینی است.
یوسف نبود هرگز چون او به نیکویی
چون سامری هزارش چاکر گه فریب
هوش مصنوعی: هیچکس به گرد یوسف در نیکی و شایستگی نرسیده است، حتی سامری با هزاران چاکر و فریب دهندهاش.
آسیب عاشقی و غم عشق و گمرهی
تا روی او بدید پس آن طرفهها و زیب
هوش مصنوعی: دردهای عشق و غم آن، همراه با سردرگمیهایی که به خاطر دیدن چهره محبوب پیش میآید، بسیار عجیب و دلنشین است.
غمخانه برگزید و ره عشق و گمرهی
هر روز می برآرد نوعی دگر ز جیب
هوش مصنوعی: او به انتخاب ناراحتی و درد عشق پرداخته و هر روز به نوعی جدید از گمراهی و سردرگمی دچار میشود.
بسترد و گفت چون که سنایی همه ز جهل
بنبشت در هوای غم عشق صد کتیب
هوش مصنوعی: او کمربند را کنار گذاشت و گفت: چون سنایی، همه در ناشنختگی خود در آرزوی عشق غمگین نوشته است، صد کتاب نوشته است.