گنجور

شمارهٔ ۲۳۷

گفتم از عشقش مگر بگریختم
خود به دام آمد کنون آویختم
گفتم از دل شور بنشانم مگر
شور ننشاندم که شور انگیختم
بند من در عشق آن بت سخت بود
سخت‌تر شد بند تا بگسیختم
عاشقان بر سر اگر ریزند خاک
من به جای خاک آتش ریختم
بر بناگوش سیاه مشک رنگ
از عمش کافور حسرت بیختم
عاجزم با چشم رنگ آمیز او
گرچه از صد گونه رنگ آمیختم

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

گفتم از عشقش مگر بگریختم
خود به دام آمد کنون آویختم
هوش مصنوعی: به او گفتم شاید از عشقش فرار کرده‌ام، اما اکنون خودم در دام عشق او گرفتار شده‌ام.
گفتم از دل شور بنشانم مگر
شور ننشاندم که شور انگیختم
هوش مصنوعی: گفتم که از دل این هیجان را دور کنم، اما نتوانستم آن را از بین ببرم و خودم بیشتر از قبل هیجان زده شدم.
بند من در عشق آن بت سخت بود
سخت‌تر شد بند تا بگسیختم
هوش مصنوعی: محبت من نسبت به آن معشوق به قدری قوی و محکم بود که این احساس شدت بیشتری پیدا کرد و در نهایت باعث شد که دیگر نتوانم خودم را کنترل کنم و از این وابستگی رها شوم.
عاشقان بر سر اگر ریزند خاک
من به جای خاک آتش ریختم
هوش مصنوعی: عاشقان اگر بر سر من خاک بپاشند، من به جای خاک، آتش برمی‌افروزم.
بر بناگوش سیاه مشک رنگ
از عمش کافور حسرت بیختم
هوش مصنوعی: بر روی گوش سیاه و خوشبو، رنگی از کافور در اثر حسرتی که در دل دارم نشسته است.
عاجزم با چشم رنگ آمیز او
گرچه از صد گونه رنگ آمیختم
هوش مصنوعی: من قادر نیستم زیبایی‌های چشم او را توصیف کنم، هرچند که از هزاران رنگ مختلف استفاده کنم.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۳۷ به خوانش عندلیب