شمارهٔ ۲۳۶
خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم
نفس کلی را بدل بر نقشِ شادِروان کنیم
دشنهٔ تحقیق برداریم ابراهیم وار
گوسفند نفس شهوانی بدو قربان کنیم
گر برآرد سر چو فرعون اندرین ره شهوتی
ما بر او از عقل، سدِّ موسیِ عمران کنیم
در دل ار خیل خیال از سِحر، دستان آورد
از درخت صدق، روی صد عصا ثعبان کنیم
بر بساط معرفت از روی باطن هر زمان
مُهرِ عِزِ لایزالی نقشِ جاویدان کنیم
عشق او در قلب ما چون هست سلطانی بزرگ
نقشِ نقدِ ضربِ ایمان، نام آن سلطان کنیم
پرده از روی صلاح و زهد و عفت بردریم
خانه را بر عقلِ رعنا یک زمان زندان کنیم
عاشق و معشوق و عشق این هر سه را در یک صفت
گه زلیخا گه نبی گه یوسف کنعان کنیم
روح باطن گر چو یوسف گم شدست از پیش ما
ما چو یعقوب از غمش دل خانهٔ احزان کنیم
نار عشق و باد عزم و خاک دانش، آب جِرم
عالَم علمِ سنایی زین چهار ارکان کنیم
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
خیز تا در صف عقل و عافیت جولان کنیم
نفس کلی را بدل بر نقشِ شادِروان کنیم
هوش مصنوعی: بیا تا با هم در صف عقل و سلامتی پیش برویم و نفس خود را به جای حالتی غمگین، به حالتی خوشایند تغییر دهیم.
دشنهٔ تحقیق برداریم ابراهیم وار
گوسفند نفس شهوانی بدو قربان کنیم
هوش مصنوعی: به سراغ تحلیل و بررسی درون خود برویم، مانند ابراهیم که دام را برای قربانی کردن آماده کرد. در اینجا، باید خواستههای نفسانی و شهوانی خود را قربان کنیم.
گر برآرد سر چو فرعون اندرین ره شهوتی
ما بر او از عقل، سدِّ موسیِ عمران کنیم
هوش مصنوعی: اگر کسی مانند فرعون بر سر راه شهوت بیفتد، ما با عقل خود همچون سد موسی، در برابر او خواهیم ایستاد.
در دل ار خیل خیال از سِحر، دستان آورد
از درخت صدق، روی صد عصا ثعبان کنیم
هوش مصنوعی: اگر در دل انسان، گروهی از افکار خیالی به وجود آید، میتواند از کار و تلاش صادقانه مانند تکه چوبی استفاده کند و بر روی آن، صد نوع اهرم و وسیله بسازد.
بر بساط معرفت از روی باطن هر زمان
مُهرِ عِزِ لایزالی نقشِ جاویدان کنیم
هوش مصنوعی: در زمینه فهم و شناخت، در هر لحظه نشانهای از عظمت بیپایان حقایق را به تصویر میکشیم و آن را همیشگی میسازیم.
عشق او در قلب ما چون هست سلطانی بزرگ
نقشِ نقدِ ضربِ ایمان، نام آن سلطان کنیم
هوش مصنوعی: عشق او در دل ما مانند سلطانی بزرگ است که نشان و نشانهای از ایمان ما را به تصویر میکشد. ما این عشق را به نام آن سلطان میخوانیم.
پرده از روی صلاح و زهد و عفت بردریم
خانه را بر عقلِ رعنا یک زمان زندان کنیم
هوش مصنوعی: ما برمیداریم حجاب از روی خوبیها و تقوا و پاکدامنی، و خانه را برای مدتی به عقل زیبا و خوشاندیش حبس میکنیم.
عاشق و معشوق و عشق این هر سه را در یک صفت
گه زلیخا گه نبی گه یوسف کنعان کنیم
هوش مصنوعی: عاشق، معشوق و خود عشق، هر سه را میتوان در یک ویژگی مشترک دید که گاهی به زلیخا شبیه است، گاهی به پیامبر و گاهی به یوسف از سرزمین کنعان.
روح باطن گر چو یوسف گم شدست از پیش ما
ما چو یعقوب از غمش دل خانهٔ احزان کنیم
هوش مصنوعی: اگر روح باطن ما مانند یوسف گم شده باشد، ما مانند یعقوب از غم او دلمان پر از اندوه میشود و در جمع غم و غصههایمان زندگی میکنیم.
نار عشق و باد عزم و خاک دانش، آب جِرم
عالَم علمِ سنایی زین چهار ارکان کنیم
هوش مصنوعی: عشق به مانند آتش، عزم و اراده مانند باد، و دانش و علم مانند خاک است. اگر این چهار عنصر را در کنار هم قرار دهیم، میتوانیم به دانشی عمیق و جامع دست یابیم.
خوانش ها
شمارهٔ ۲۳۶ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1392/10/11 01:01
نسترن
به صورت گه زلیخا گی نبی گه یوسف کنعان کنیم ذکر شده که به این صورت صحیح است: گه زلیخا گه نبی گه یوسف کنعان کنیم.
1396/10/15 20:01
مشاهری
در دل ار خیل خیال از سحر دستان آورد
از درخت صدق بر روی صد عصا ثعبان کنیم
باید بشود از درخت صدق بر «وی» صد عصا ثعبان کنیم.

سنایی