گنجور

شمارهٔ ۲۳۸

الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم
که من دل را دگرباره به دام عشق بربستم
مرا فصل بهار نو به روی آورد کار نو
دلم بربود یار نو بشد کار من از دستم
اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی
ندارم ز آن پشیمانی که با او مهر پیوستم
چو روی خوب او دیدم ز خوبان مهر ببریدم
ز جورش پرده بدریدم ز عشقش توبه بشکستم
چو باری زین هوس دوری چو من دانم نه رنجوری
به من ده بادهٔ سوری مگر یک ره کنی مستم
کنون از باده پیمودن نخواهم یک دم آسودن
که نتوان جز چنین بودن درین سودا که من هستم

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

الا ای ساقی دلبر مدار از می تهی دستم
که من دل را دگرباره به دام عشق بربستم
هوش مصنوعی: ای ساقی، لطفاً مرا از شراب محروم نکن، چون من دوباره دل خود را در دام عشق گرفتار ساخته‌ام.
مرا فصل بهار نو به روی آورد کار نو
دلم بربود یار نو بشد کار من از دستم
هوش مصنوعی: بهار تازه‌ای به من روی آورد و کارهای جدیدی آغاز شد. دل من به خاطر یاری جدیدی که یافتم، شاد و پر از اشتیاق شد. اما این عشق و احساسات جدید باعث شد که کنترل کارها و زندگی‌ام از دستم خارج شود.
اگر چه دل به نادانی به او دادم به آسانی
ندارم ز آن پشیمانی که با او مهر پیوستم
هوش مصنوعی: هرچند که با نادانی و بی‌خبر از حقیقت به او عشق ورزیدم، اما از این تصمیم پشیمان نیستم، زیرا با او عشق و محبت را تجربه کردم.
چو روی خوب او دیدم ز خوبان مهر ببریدم
ز جورش پرده بدریدم ز عشقش توبه بشکستم
هوش مصنوعی: وقتی چهره زیبانش را دیدم، به خاطر زیبایی او محبت خود را از دیگران کنار گذاشتم. از آسیب‌هایی که عشقش به من رسانده، پرده حیا و احتیاط را کنار زدم و به خاطر عشقش از همه عهد و پیمان‌هایم گذشتم.
چو باری زین هوس دوری چو من دانم نه رنجوری
به من ده بادهٔ سوری مگر یک ره کنی مستم
هوش مصنوعی: با وجود دوری از این خواسته، من از رنج و درد نمی‌دانم. به من میخس بادهٔ سرخ بده، چرا که فقط یک بار می‌خواهی مرا مست کنی.
کنون از باده پیمودن نخواهم یک دم آسودن
که نتوان جز چنین بودن درین سودا که من هستم
هوش مصنوعی: اکنون دیگر نمی‌توانم از نوشیدن شراب دست بردارم و حتی یک لحظه آرامش نخواهم داشت؛ زیرا نمی‌توانم جز این حالتی که در آن هستم، در این عشق و شور و حال ادامه دهم.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۳۸ به خوانش عندلیب