گنجور

شمارهٔ ۲۲۲

بس که من دل را به دام عشق خوبان بسته‌ام
وز نشاط عشق خوبان توبه‌ها بشکسته‌ام
خسته او را که او از غمزه تیر انداخته‌ست
من دل و جان را به تیر غمزهٔ او خسته‌ام
هر کجا شوریده‌ای را دیده‌ام چون خویشتن
دوستی را دامن اندر دامن او بسته‌ام
دوستانم بر سر کارند در بازار عشق
من چو معزولان چرا در گوشه‌ای بنشسته‌ام
چون به ظاهر بنگری در کار من گویی مگر
با سلامت هم نشینم وز ملامت رسته‌ام
این سلامت را که من دارم ملامت در قفاست
تا نه پنداری که از دام ملامت جسته‌ام
تو بدان منگر که من عقد نشاط خویش را
از جفای دوستان از دیدگان بگسسته‌ام
باش تا بر گردن ایام بندد بخت من
عقدهای نو که از در سخن پیوسته‌ام

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

بس که من دل را به دام عشق خوبان بسته‌ام
وز نشاط عشق خوبان توبه‌ها بشکسته‌ام
هوش مصنوعی: من چنان دل را به عشق زیبایی‌ها وابسته کرده‌ام و به خاطر شوق و شادی این عشق، بارها از کارهای گذشته‌ام برگردانده‌ام.
خسته او را که او از غمزه تیر انداخته‌ست
من دل و جان را به تیر غمزهٔ او خسته‌ام
هوش مصنوعی: او که با چشمانش به من تیر می‌زند، خسته است، اما من دل و جانم را به تیرهای خنک و دل‌فریب او سپرده‌ام و از درد عشقش رنج می‌برم.
هر کجا شوریده‌ای را دیده‌ام چون خویشتن
دوستی را دامن اندر دامن او بسته‌ام
هوش مصنوعی: هر جا که فردی را مست و شیدا دیده‌ام، مانند خودم، دوستی را در آغوش او یافتم و با او همدم شدم.
دوستانم بر سر کارند در بازار عشق
من چو معزولان چرا در گوشه‌ای بنشسته‌ام
هوش مصنوعی: دوستانم مشغول کار و فعالیت در دنیای عشق هستند، اما من مانند کسانی که کنار گذاشته شده‌اند، در گوشه‌ای نشسته‌ام و بی‌عملم.
چون به ظاهر بنگری در کار من گویی مگر
با سلامت هم نشینم وز ملامت رسته‌ام
هوش مصنوعی: اگر به ظواهر کارهایم نگاه کنی، فکر می‌کنی در آرامش و راحتی زندگی می‌کنم و از نقد و سرزنش‌ها به دور هستم.
این سلامت را که من دارم ملامت در قفاست
تا نه پنداری که از دام ملامت جسته‌ام
هوش مصنوعی: این سلامتی‌ای که من دارم، در واقع، تشویش و سرزنش دیگران را در خود دارد. نمی‌خواهم اینطور فکر کنی که از مشکلات و سرزنش‌ها رها شده‌ام.
تو بدان منگر که من عقد نشاط خویش را
از جفای دوستان از دیدگان بگسسته‌ام
هوش مصنوعی: تو نباید به حال من نگاه کنی، زیرا من به خاطر بی‌مهری دوستان، شادی‌ام را از چشمانم پنهان کرده‌ام.
باش تا بر گردن ایام بندد بخت من
عقدهای نو که از در سخن پیوسته‌ام
هوش مصنوعی: منتظر باش تا سرنوشت من در این روزها و زمانه، پیوندهای تازه‌ای را به من برساند، زیرا من همواره در حال گفت‌وگو و ارتباط هستم.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۲۲ به خوانش عندلیب