گنجور

شمارهٔ ۲۲۱

هر شب نماز شام بود شادیم تمام
کاید رسول دوست هلا نزد ما خرام
خورشید هر کسی که شب آید فرو رود
خورشید ما برآید هر شب نماز شام
روز فراق رفت و برآمد شب وصال
ای روز منقطع شو و ای شب علی الدوام
ای دوست تا تو باشی اندوه کی بود
تا جان بود به تن تو خداوند و من غلام
هر گه که خدمت آیم ای دوست پیش تو
شادی حلال گردد اندوه و غم حرام

اطلاعات

وزن: مفعول فاعلات مفاعیل فاعلن (مضارع مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

هر شب نماز شام بود شادیم تمام
کاید رسول دوست هلا نزد ما خرام
هوش مصنوعی: هر شب مثل یک نماز شاد و خوشحال هستیم، چرا که پیامبر دوست، با احترام و نرمش نزد ما می‌آید.
خورشید هر کسی که شب آید فرو رود
خورشید ما برآید هر شب نماز شام
هوش مصنوعی: هر کسی که شب را تجربه می‌کند، روزش به پایانی می‌رسد، اما در مورد ما، هر شب با نماز خواندن، دوباره نور و روشنی را تجربه می‌کنیم.
روز فراق رفت و برآمد شب وصال
ای روز منقطع شو و ای شب علی الدوام
هوش مصنوعی: روز جدایی گذشت و شب وصال فرا رسید. ای روز که به پایان رسیده‌ای، برو و ای شب که همیشگی هستی، بمان.
ای دوست تا تو باشی اندوه کی بود
تا جان بود به تن تو خداوند و من غلام
هوش مصنوعی: ای دوست، تا زمانی که تو در کنارم هستی، چرا باید نگران اندوه باشم؟ تا وقتی که جان من به تن تو وابسته است، تو خداوند من هستی و من بنده‌ای برای تو.
هر گه که خدمت آیم ای دوست پیش تو
شادی حلال گردد اندوه و غم حرام
هوش مصنوعی: هر بار که به دیدار تو می‌آیم، ای دوست، شادمانی مجاز می‌شود و غم و اندوه ممنوع می‌شود.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۲۱ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1404/06/13 14:09
گمنام

ساقی به نور باده برافروز جام ما 

مطرب بگو که کار جهان شد به کام ما 

 

این غزل هم وزن و هم قافیه این بیت از سعدی است.