گنجور

شمارهٔ ۲۱۸

در زلف تو دادند نگارا خبر دل
معذورم اگر آمده‌ام بر اثر دل
یا دل بر من باز فرست ای بت مه رو
یا راه مرا باز نما تو به بر دل
نی نی که اگر نیست ترا هیچ سر ما
ما بی تو نداریم دل خویش و سر دل
چندین سر اندیشه و تیمار که دارد
تا گه جگر یار خورد گه جگر دل
بی عشق تو دل را خطری نیست بر ما
هر چند که صعب ست نگارا خطر دل
تا دل کم عشق تو در بست به شادی
بستیم به جان بر غم عشقت کمر دل

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

در زلف تو دادند نگارا خبر دل
معذورم اگر آمده‌ام بر اثر دل
هوش مصنوعی: در زلف تو، ای محبوب، خبر دل مرا به دیگران رسانده‌اند. معذورم اگر به خاطر عشق و دلی که دارم، به سراغت آمده‌ام.
یا دل بر من باز فرست ای بت مه رو
یا راه مرا باز نما تو به بر دل
هوش مصنوعی: ای دل، یا عشق زیبایم، دوباره به من نظر کن یا به من راهی نشان بده که به نزد تو برسم.
نی نی که اگر نیست ترا هیچ سر ما
ما بی تو نداریم دل خویش و سر دل
هوش مصنوعی: اگر تو در زندگی من نیستی، من هیچ چیزی ندارم. بدون تو، نه دل دارم و نه احساساتم را.
چندین سر اندیشه و تیمار که دارد
تا گه جگر یار خورد گه جگر دل
هوش مصنوعی: بسیاری از اندیشه‌ها و نگرانی‌ها وجود دارد، تا اینکه گاهی دل و جگر یار را می‌خوریم و گاهی هم دل خود را.
بی عشق تو دل را خطری نیست بر ما
هر چند که صعب ست نگارا خطر دل
هوش مصنوعی: اگر عشق تو را نداشته باشیم، دل ما خطری احساس نمی‌کند، هرچند که برای دل، بی‌عشق تو، دردی بزرگ و سخت وجود دارد.
تا دل کم عشق تو در بست به شادی
بستیم به جان بر غم عشقت کمر دل
هوش مصنوعی: تا زمانی که دل کم عشق تو را در آغوش بگیرد، با شادی زندگی می‌کنیم و به خاطر غم عشقت سختی‌ها را تحمل می‌کنیم.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۱۸ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1397/02/27 20:04
نادر..

گنجور گرامی.. درود
در این صفحه غزلی در پی دیگریست..