گنجور

شمارهٔ ۲۰۶

ای جور گرفته مذهب و کیش
این کبر فرو نه از سر خویش
جز خوب مگو از آن لب خوب
جز خوبی و لطف هیچ مندیش
تا دور شدی ز پیش چشمم
عشقت چه غم نهاده از پیش
هر ساعت صبر من بود کم
هر ساعت درد من بود بیش
از کیش و طریقتم چه پرسی
عشقست مرا طریقت و کیش
گفتم بزیم به کام با تو
هرگز نزید به کام درویش

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای جور گرفته مذهب و کیش
این کبر فرو نه از سر خویش
هوش مصنوعی: ای که به خاطر مذهب و آیین خود، ظلم و ستم کرده‌ای، این خودبرتربینی‌ات را کنار بگذار و از سر خود بردار.
جز خوب مگو از آن لب خوب
جز خوبی و لطف هیچ مندیش
هوش مصنوعی: فقط از آن لب زیبا به خوبی صحبت کن و جز خوبی و مهربانی به چیزی فکر نکن.
تا دور شدی ز پیش چشمم
عشقت چه غم نهاده از پیش
هوش مصنوعی: وقتی از جلوی چشمم دور شدی، عشق تو چه درد و غمی بر دل من گذاشت.
هر ساعت صبر من بود کم
هر ساعت درد من بود بیش
هوش مصنوعی: هر لحظه که می‌گذرد، صبر من کمتر می‌شود و درد من بیشتر می‌شود.
از کیش و طریقتم چه پرسی
عشقست مرا طریقت و کیش
هوش مصنوعی: از چه دینی و راهی می‌پرسی، که عشق برای من خود راه و دین است.
گفتم بزیم به کام با تو
هرگز نزید به کام درویش
هوش مصنوعی: گفتم برای لذت با تو هرگز به خوشی و آرامش درویش نخواهم رسید.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۰۶ به خوانش عندلیب