شمارهٔ ۲۰۵
چون نهی زلفِ تافته بر گوش
چون نهی جعدِ بافته بر دوش
از دل من رمیده گردد صبر
وز تن من پریده گردد هوش
نه عجب گر خروش من بفزود
تا شد آن عارض تو غالیهپوش
ماه در آسمان سیاه شود
خلق عالم برآورند خروش
تا به وقت سپیدهدم یک دم
نغنودم در انتظار تو دوش
گاه بودم به ره فگنده دو چشم
گاه بودم به در نهاده دو گوش
خارِ من گردد از وصالِ تو گُل
زهر من گردد از جمال تو نوش
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون نهی زلفِ تافته بر گوش
چون نهی جعدِ بافته بر دوش
هوش مصنوعی: وقتی که زلفهای تابدار به آرامی بر گوش میافتند، مانند جعدهای بافته شدهای هستند که بر شانهها قرار دارند.
از دل من رمیده گردد صبر
وز تن من پریده گردد هوش
هوش مصنوعی: صبر من از دل میرود و هوش من از بدنم خارج میشود.
نه عجب گر خروش من بفزود
تا شد آن عارض تو غالیهپوش
هوش مصنوعی: شگفتی نیست اگر صدای من بلندتر شود، چون آن عارض زیبا که تو را پوشانده است، ما را به وجد میآورد.
ماه در آسمان سیاه شود
خلق عالم برآورند خروش
هوش مصنوعی: ماه در آسمان در حال محو شدن است و مردم جهان به صدا در میآیند و اعتراض میکنند.
تا به وقت سپیدهدم یک دم
نغنودم در انتظار تو دوش
هوش مصنوعی: در هنگام سپیده دم، یک لحظه در انتظار تو، شب گذشته به خواب رفته بودم.
گاه بودم به ره فگنده دو چشم
گاه بودم به در نهاده دو گوش
هوش مصنوعی: گاهي بودم مانند برهاي که چشمهایم را بسته بودم و گاهي به درگاه نگاه میکردم و گوشهایم را باز کرده بودم.
خارِ من گردد از وصالِ تو گُل
زهر من گردد از جمال تو نوش
هوش مصنوعی: اگر تو را به خودم نزدیک کنم، خارها برای من مانند گل خواهند شد و زهرها از زیبایی تو به نوعی نوش شیرین تبدیل خواهند شد.

سنایی