گنجور

شمارهٔ ۲۰۰

چه رسم‌ست آن نهادن زلف بر دوش
نمودن روز را در زیر شب‌پوش
گه از بادام کردن جعبهٔ نیش
گه از یاقوت کردن چشمهٔ نوش
برآوردن برای فتنهٔ خلق
هزاران صبحدم از یک بناگوش
تو خورشیدی از آن پیش تو آرند
فلک را از مه نو حلقه در گوش
پری و سرو و خورشیدی ولیکن
قدح گیر و کمربند و قباپوش
گل و مه پیش تو بر منبر حُسن
همه آموخته کرده فراموش
سنایی را خریدستی دل و جان
اگر صد جان دهندت باز مفروش

اطلاعات

وزن: مفاعیلن مفاعیلن فعولن (هزج مسدس محذوف یا وزن دوبیتی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

چه رسم‌ست آن نهادن زلف بر دوش
نمودن روز را در زیر شب‌پوش
هوش مصنوعی: چرا باید موها را بر دوش انداخت و روز را در دل شب پنهان کرد؟
گه از بادام کردن جعبهٔ نیش
گه از یاقوت کردن چشمهٔ نوش
هوش مصنوعی: گاهی با توجه به خصلت بادام، می‌توان جعبه‌ای برای ذخیره نیش درست کرد و گاهی با تأکید بر زیبایی یاقوت، چشمه‌ای شیرین و خوش‌رنگ را به وجود آورد.
برآوردن برای فتنهٔ خلق
هزاران صبحدم از یک بناگوش
هوش مصنوعی: برای ایجاد آشوب در میان مردم، هزاران صبح زود از یک گوش به صدا درمی‌آید.
تو خورشیدی از آن پیش تو آرند
فلک را از مه نو حلقه در گوش
هوش مصنوعی: تو همانند خورشیدی هستی که آسمان به خاطر تو، ماه نو را به عنوان زینتی در گوش خود می‌آویزد.
پری و سرو و خورشیدی ولیکن
قدح گیر و کمربند و قباپوش
هوش مصنوعی: ای عزیز، زیبایی‌هایی چون پری، درخت سرو و خورشید وجود دارند، اما در این میان بگذار کنار بگذاریم و به شادمانی و می‌نوشی بپردازیم، و خود را در لباس‌های زیبا و با کمربنداری آراسته کنیم.
گل و مه پیش تو بر منبر حُسن
همه آموخته کرده فراموش
هوش مصنوعی: در حضور تو، زیبایی و لطافت مانند گل و ماه، همه چیز را یاد گرفته‌اند، اما من همه آن‌ها را فراموش کرده‌ام.
سنایی را خریدستی دل و جان
اگر صد جان دهندت باز مفروش
هوش مصنوعی: اگر دل و جان سنایی را هم به تو بدهند، باز هم آن را نمی‌فروشم، حتی اگر صد جان دیگر هم به من بدهند.

خوانش ها

شمارهٔ ۲۰۰ به خوانش عندلیب