شمارهٔ ۱۷۷
ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر
جان ده اندر عشق و آنگه جان ستان را جان شمر
کفر و ایمان گر به صورت پیش تو حاضر شوند
دستگاه کفر بیش از مایهٔ ایمان شمر
ور نمیدانی که خود جانان چه باشد در صفا
هر چه آن را از تو بیرون برد آن را آن شمر
چشمهٔ حیوان چه جویی قطرهای آب از نیاز
در کنار افشان ز چشم و چشمهٔ حیوان شمر
یوسف گم کرده از نو دیدهٔ شوخی بدوز
پوست را بر قالب خود خانهٔ احزان شمر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
ای سنایی کفر و دین در عاشقی یکسان شمر
جان ده اندر عشق و آنگه جان ستان را جان شمر
هوش مصنوعی: ای سنایی، در عشق، کفر و دین هیچ تفاوتی ندارند. دل را در عشق ببخش و سپس جان را از جان ستان هم، جان بپندار.
کفر و ایمان گر به صورت پیش تو حاضر شوند
دستگاه کفر بیش از مایهٔ ایمان شمر
هوش مصنوعی: اگر کفر و ایمان در پیش تو حاضر شوند، باید بدانیم که کفر به لحاظ ظاهری بیشتر از ایمان جلوهگری میکند.
ور نمیدانی که خود جانان چه باشد در صفا
هر چه آن را از تو بیرون برد آن را آن شمر
هوش مصنوعی: اگر نمیدانی که محبوب واقعی چه نشانی دارد، در پاکی و صفا، هر چه که تو را از درونت دور کند و از آن جدا سازد، همان را به مانند شمر بشناس.
چشمهٔ حیوان چه جویی قطرهای آب از نیاز
در کنار افشان ز چشم و چشمهٔ حیوان شمر
هوش مصنوعی: چشمهٔ زندگی حیوانات را بیجهت طلب نکن، چون تنها مقدار کمی آب برای رفع نیازها نزدیک به تو وجود دارد و باید آن را از چشمان و وجود خود جستوجو کنی.
یوسف گم کرده از نو دیدهٔ شوخی بدوز
پوست را بر قالب خود خانهٔ احزان شمر
هوش مصنوعی: یوسف گم شده را دوباره با چشمان شوخی و بازی ببین، و پوست را بر روی قالب خود بکش تا به غم و اندوه خود پایان دهی.
خوانش ها
شمارهٔ ۱۷۷ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1397/11/11 15:02
Vafa
چه دانستم که این دریای بی پایان چنین باشد
1399/01/09 13:04
آواره
اگر همین چند بیت رو بفهمیم بیشتر از کافیه!