شمارهٔ ۱۷۵
زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر
یک زمان از دوش برگیر ای پسر
زان که تا در بند و زنجیر توایم
از در بندیم و زنجیر ای پسر
عرصه تا کی کرد خواهی عارضین
چون گل بی خار بر خیز ای پسر
هر زمان آیی به تیر انداختن
هم کمان در دست و هم تیر ای پسر
زان که چشم بد بدان عارض رسد
زود در ده بانگ تکبیر ای پسر
آن لب و دندان و آن شیرین زبان
انگبینست و می و شیر ای پسر
جست نتواند دل از عشق تو هیچ
جست که تواند ز تقدیر ای پسر
پای بفشارد سنایی در غمت
تا به دست آیی به تدبیر ای پسر
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زلف چون زنجیر و چون قیر ای پسر
یک زمان از دوش برگیر ای پسر
هوش مصنوعی: دختران با زلفهای ولنگار و تیرهزنگ در قیاس با زنجیر و قیر به خوبی به تصویر کشیده شدهاند. ای پسر، یک لحظه این بار سنگین را از دوش خود بردار و آزاد شو.
زان که تا در بند و زنجیر توایم
از در بندیم و زنجیر ای پسر
هوش مصنوعی: زیرا که تا زمانی که تو در بند و زنجیر هستی، ما نیز در بند و زنجیر تو خواهیم بود، ای پسر.
عرصه تا کی کرد خواهی عارضین
چون گل بی خار بر خیز ای پسر
هوش مصنوعی: این بیت به این مفهوم اشاره دارد که تا چه زمانی میخواهی در عرصه زندگی همچون گلهای بدون خار ظاهر شوی؟ ای پسر، برخیز و تلاش کن.
هر زمان آیی به تیر انداختن
هم کمان در دست و هم تیر ای پسر
هوش مصنوعی: هر زمانی که به تیراندازی میپردازی، باید هم راحتی کمان را در دست داشته باشی و هم تیر را آماده کنی، ای پسر.
زان که چشم بد بدان عارض رسد
زود در ده بانگ تکبیر ای پسر
هوش مصنوعی: چون که نگاه حسود به چهرهات بیفتد، زود بگو تکبیر ای پسر.
آن لب و دندان و آن شیرین زبان
انگبینست و می و شیر ای پسر
هوش مصنوعی: آن لبها و دندانها و سخنان شیرین، شبیه عسل و شراب هستند، پسر.
جست نتواند دل از عشق تو هیچ
جست که تواند ز تقدیر ای پسر
هوش مصنوعی: دل نمیتواند بهراحتی از عشق تو دور شود، زیرا سرنوشت چنین چیزی را مقدر نکرده است، پسر.
پای بفشارد سنایی در غمت
تا به دست آیی به تدبیر ای پسر
هوش مصنوعی: سنایی در غم تو پایش را محکم میفشارد تا تو به وسیلهی تدبیر خود به موفقیت برسی، ای پسر.