گنجور

شمارهٔ ۱۶۲

ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان دو مار
هین که از عالم برآورد آن دو مار تو دمار
روی تو در هر دلی افروخته شمع و چراغ
زلف تو در هر تنی جان سوخته پروانه‌وار
هر کجا بوییست خطت تاخته آنجا سپاه
هر کجا رنگیست خالت ساخته آنجا قرار
آتش عشقت ببرده عالمی را آبروی
باد هجرانت نشانده کشوری را خاکسار
تا ترا بر یاسمین رست از بنفشه برگ مورد
عاشقان را زعفران رست از سمن بر لاله‌زار
یوسف عصر ار نه‌ای پس چون که اندر عشق تو
خونفشان یعقوب بینم هر زمانی صدهزار
ماه را مانی غلط کردم که مر خورشید را
نورمند از خاک پای تست نورانی عذار
قیروان عشوه بگذارند غواصان دهر
گر نهنگ عشق تو بخرامد از دریای قار
گر براندازی نقاب از روی روح افزای خود
رخت بردارد ز کیهان زحمت لیل و نهار
هر که بر روی تو باشد عاشق ای جان جهان
با جهان جان نباشد بود او را هیچ کار
عالم کون و فساد از کفر و دین آراسته‌ست
عالم عشق از دل بریان و چشم اشکبار
در جهان عشق ازین رمز و حکایت هیچ نیست
کاین مزخرف‌پیکران گویند بر سرهای دار
وای اگر دستی برآرد در جهان انصاف تو
در همه صحرای جان یک تن نماند پایدار
بر تو کس در می‌نگنجد تالی الا الله چو لا
حاجبی دارد کشیده تیغ در ایوان نار
لاف گویان اناالله را ببین در عشق خویش
بر بساط عشق بنهاده جبین اختیار
من نه تنها عاشقم بر تو که بر هفت آسمان
کشته هست از عشق تو چندان که ناید در شمار
من شناسم مر ترا کز هفتمین چرخ آمدم
بچهٔ عشق ترا پرورده بر دوش و کنار

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ای نهاده بر گل از مشک سیه پیچان دو مار
هین که از عالم برآورد آن دو مار تو دمار
هوش مصنوعی: ای کسی که بر گل‌های خوشبو، پیچک‌های سیاه را افکنده‌ای، مواظب باش که آن دو مار می‌توانند دمار از روزگار تو درآورند.
روی تو در هر دلی افروخته شمع و چراغ
زلف تو در هر تنی جان سوخته پروانه‌وار
هوش مصنوعی: نور چهره‌ات در دل‌های مردم مانند شمع می‌درخشد و تارهای موی تو همچون پروانه‌ای جان‌سوز در تن‌ها است.
هر کجا بوییست خطت تاخته آنجا سپاه
هر کجا رنگیست خالت ساخته آنجا قرار
هوش مصنوعی: هر جایی که بوی خوشی باشد، خط تو نشان از حضور آنجا دارد و هر جایی که رنگ و زیبایی تو هست، جایی است که آرامش و قرار در آن برقرار است.
آتش عشقت ببرده عالمی را آبروی
باد هجرانت نشانده کشوری را خاکسار
هوش مصنوعی: آتش عشق تو باعث شده که دنیای زیادی خراب شود و بر اثر جدایی‌ات، آبروی منطقه‌ای به خطر افتاده است.
تا ترا بر یاسمین رست از بنفشه برگ مورد
عاشقان را زعفران رست از سمن بر لاله‌زار
هوش مصنوعی: تا زمانی که تو به یاسمین رسیدی و از بنفشه جدا شدی، برگ‌های مورد عاشقان از زعفران رشد کردند و از سمن، گل‌های لاله در باغ‌ها روییدند.
یوسف عصر ار نه‌ای پس چون که اندر عشق تو
خونفشان یعقوب بینم هر زمانی صدهزار
هوش مصنوعی: اگر تو یوسف زمانه نیستی، پس چرا هر لحظه مانند یعقوب، که در عشق تو گریان است، با دل هزاران درد و غم را می‌بینم؟
ماه را مانی غلط کردم که مر خورشید را
نورمند از خاک پای تست نورانی عذار
هوش مصنوعی: در این شعر، شاعر اشاره دارد به زیبایی و درخشندگی چهره کسی که او را توصیف می‌کند. او به این نکته اشاره می‌کند که نورانی بودن صورت آن فرد، به اندازه‌ای است که به راحتی می‌توان آن را با نور خورشید مقایسه کرد. همچنین، او به تأثیر زیبایی این فرد بر زندگی‌اش اشاره می‌کند و از این می‌گوید که زیبایی او همچون نور خورشید، زندگی را روشن و پرنور کرده است.
قیروان عشوه بگذارند غواصان دهر
گر نهنگ عشق تو بخرامد از دریای قار
هوش مصنوعی: اُنگِشت‌نمایی را برای غواصان زمان به نمایش می‌گذارند، اگر عشق تو مانند نهنگی در دریا پرسه بزند.
گر براندازی نقاب از روی روح افزای خود
رخت بردارد ز کیهان زحمت لیل و نهار
هوش مصنوعی: اگر پرده را از روی زیبایی روح‌نواز خود برداری، تمام سختی‌های شب و روز از بین می‌رود.
هر که بر روی تو باشد عاشق ای جان جهان
با جهان جان نباشد بود او را هیچ کار
هوش مصنوعی: هر کسی که در عشق تو باشد، ای نور جان، دیگر به هیچ چیز از این دنیا اهمیت نمی‌دهد و هیچ کاری برایش ارزش ندارد.
عالم کون و فساد از کفر و دین آراسته‌ست
عالم عشق از دل بریان و چشم اشکبار
هوش مصنوعی: جهان مادی و فانی به لحاظ اعتقادات و دین‌ها شکل گرفته است، اما جهان عشق بر پایه دل‌های داغدار و چشمان اشک‌آلود بنا شده است.
در جهان عشق ازین رمز و حکایت هیچ نیست
کاین مزخرف‌پیکران گویند بر سرهای دار
هوش مصنوعی: در دنیای عشق، هیچ‌چیز از این داستان و راز وجود ندارد که این بی‌خودگویان بر سر دار (مجازاتی) بیان می‌کنند.
وای اگر دستی برآرد در جهان انصاف تو
در همه صحرای جان یک تن نماند پایدار
هوش مصنوعی: اگر در جهان عدالت و انصاف برپا شود، هیچکس در میدان زندگی نمی‌تواند پایدار بماند.
بر تو کس در می‌نگنجد تالی الا الله چو لا
حاجبی دارد کشیده تیغ در ایوان نار
هوش مصنوعی: به هیچ‌کس نمی‌توان نسبت به تو چیزی را نسبت داد، مگر اینکه خدا باشد، چرا که تو به قدری بی‌حجاب و آزاد هستی که همچون شمشیری کشیده در آستانه جهنم به نظر می‌رسی.
لاف گویان اناالله را ببین در عشق خویش
بر بساط عشق بنهاده جبین اختیار
هوش مصنوعی: افراد فخر فروش و خودپسند را ببین که در عشق خود چقدر ادعا دارند. آنان سر در سجده عشق گذاشته و خود را در اختیار آن قرار داده‌اند.
من نه تنها عاشقم بر تو که بر هفت آسمان
کشته هست از عشق تو چندان که ناید در شمار
هوش مصنوعی: من فقط به تو عشق نمی‌ورزم، بلکه به وسعت آسمان‌ها به خاطر عشق به تو جان داده‌ام، به‌قدری که نمی‌توانم آن را بشمارم.
من شناسم مر ترا کز هفتمین چرخ آمدم
بچهٔ عشق ترا پرورده بر دوش و کنار
هوش مصنوعی: من تو را می‌شناسم، زیرا از آسمان هفتم آمده‌ام و عشق تو را به دوش کشیده‌ام و از کنار تو به پرورش آن پرداخته‌ام.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۶۲ به خوانش عندلیب