شمارهٔ ۱۵۷
جانا ز غم عشق تو من زارم من زار
از تودهٔ سیسنبر در بارم در بار
هر چند که بیزار شدم من ز جفاهات
زین مایهٔ بیزاری بیزارم بیزار
تا در کف اندوه بماندست دل من
زین محنت و اندوه بر آزارم آزار
از بهر رضای دل تو از دل و از جان
ای دوست به جان تو که آوارم آوار
ای روی تو چون روز و دو زلفین تو چون شب
پیوسته شب از عشق تو بیدارم بیدار
ای نقطهٔ خوبی و نکویی به همه وقت
گردندهٔ عشق تو چو پرگارم پرگار
پیکار نیم از غمت ای ماه شب و روز
بر درگه سودای تو بر کارم بر کار
در کعبهٔ تیمار اگر چند مقیمم
ای یار چنان دان که به خمارم خمار
از عشوهٔ عشق تو اگر مست شدم مست
از خوردن اندوه تو هشیارم هشیار
از هجر تو نزدیک سنایی چو رخ تو
اندر چمن عشق به گلزارم گلزار
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
جانا ز غم عشق تو من زارم من زار
از تودهٔ سیسنبر در بارم در بار
هوش مصنوعی: عزیزم، به خاطر عشق تو در حال درد و غم هستم. من از شدت این احساس به حال و روز ناگواری افتادهام.
هر چند که بیزار شدم من ز جفاهات
زین مایهٔ بیزاری بیزارم بیزار
هوش مصنوعی: هرچند از بدیها و رفتارهای ناپسند تو متنفر هستم، اما از این حس تنفر هم به طور کلی بیزارم.
تا در کف اندوه بماندست دل من
زین محنت و اندوه بر آزارم آزار
هوش مصنوعی: دل من به خاطر این مشکلات و غمها در حال رنج و ناراحتی است و همچنان در این عذاب باقی مانده.
از بهر رضای دل تو از دل و از جان
ای دوست به جان تو که آوارم آوار
هوش مصنوعی: به خاطر خوشنودی تو و محبت تو، از جان و دل خود میگذرم، ای دوست؛ برای تو حاضرم هر چه را که دارم فدای تو کنم.
ای روی تو چون روز و دو زلفین تو چون شب
پیوسته شب از عشق تو بیدارم بیدار
هوش مصنوعی: ای چهرهات مانند روز روشن و دو گیسوی تو همچون شب تار، همیشه به خاطر عشق تو بیدار و شادابم.
ای نقطهٔ خوبی و نکویی به همه وقت
گردندهٔ عشق تو چو پرگارم پرگار
هوش مصنوعی: تو بهترین و نیکوترین نقطهای، همیشه در عشق تو گردش میکنم؛ مانند پرگاری که به دور یک نقطه میچرخد.
پیکار نیم از غمت ای ماه شب و روز
بر درگه سودای تو بر کارم بر کار
هوش مصنوعی: نیمهٔ شب و روز، به خاطر غم تو در حال جنگم و در درگاه عشق تو، هر لحظه در حال فعالیت و کار هستم.
در کعبهٔ تیمار اگر چند مقیمم
ای یار چنان دان که به خمارم خمار
هوش مصنوعی: اگرچه در مکان مقدس و امنی همچون کعبه زندگی میکنم، اما بدان که من در حالت مستی و شیدایی از عشق به تو هستم.
از عشوهٔ عشق تو اگر مست شدم مست
از خوردن اندوه تو هشیارم هشیار
هوش مصنوعی: اگر به دلیل زیبایی و محبت تو دلبسته و سرمست شدم، باید بگویم که در عین حال از غم و اندوه تو نیز آگاه و بیدارم.
از هجر تو نزدیک سنایی چو رخ تو
اندر چمن عشق به گلزارم گلزار
هوش مصنوعی: از دوری تو، بیصبر و شیدا شدم؛ چهرهات مانند گل در باغ عشق، مرا به وجد میآورد.