شمارهٔ ۱۴۳
معشوق مرا ره قلندر زد
زان راه به جانم آتش اندر زد
گه رفت ره صلاح دینداری
گه راه مقامران لنگر زد
رندی در زهد و کفر در ایمان
ظلمت در نور و خیر در شر زد
خمیده چو حلقه کرد قد من
و آنگاه مرا چو حلقه بر در زد
چون سوخت مرا بر آتش دوزخ
وز آتش دوزخ آب کوثر زد
در صومعه پای کوفت از مستی
ابدال ز عشق دست بر سر زد
با آب عنب به صومعه در شد
در میکده آب زر بر آذر زد
گر من نه به کام خویشم او باری
با آنکه دلم نخواست خوشتر زد
اطلاعات
وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
معشوق مرا ره قلندر زد
زان راه به جانم آتش اندر زد
هوش مصنوعی: محبوب من با جذبهای مانند عشقی که در دل دارم، راهی را پیش گرفت که باعث شد درونم شعلهای از عشق برافروزد.
گه رفت ره صلاح دینداری
گه راه مقامران لنگر زد
هوش مصنوعی: گاهی مسیر درست و شایسته دینداری را طی میکند و گاهی به راه مقامداران و قدرتمندان کشیده میشود.
رندی در زهد و کفر در ایمان
ظلمت در نور و خیر در شر زد
هوش مصنوعی: شخصی با نفاق و ریاکاری در رفتار خود به ظاهری از زهد و دینداری دست زده، در حالی که در باطن خود کفر و disbelief را پنهان کرده است. او در حالی که به روشنایی و خیر اشاره میکند، در حقیقت در تاریکی و پلیدی غرق است.
خمیده چو حلقه کرد قد من
و آنگاه مرا چو حلقه بر در زد
هوش مصنوعی: وقتی قامت من مانند یک حلقه خمیده شد، او نیز مرا مانند حلقهای بر در کوبید.
چون سوخت مرا بر آتش دوزخ
وز آتش دوزخ آب کوثر زد
هوش مصنوعی: وقتی که در آتش دوزخ جانم سوخت، آب کوثر بر آن آتش ریخت.
در صومعه پای کوفت از مستی
ابدال ز عشق دست بر سر زد
هوش مصنوعی: در محل عبادت، با شور و شوقی از عشق، به وضوح نشان داد که چگونه میتوان از حالات روحانی و عرفانی لذت برد.
با آب عنب به صومعه در شد
در میکده آب زر بر آذر زد
هوش مصنوعی: با آب انگور به صومعه رفت و در میخانه با آب طلا آتش را روشن کرد.
گر من نه به کام خویشم او باری
با آنکه دلم نخواست خوشتر زد
هوش مصنوعی: اگر من به دلخواه خودم نرسم، او به هر حال با اینکه من نخواستم، خوشحالی بیشتری به من میدهد.