گنجور

شمارهٔ ۱۳۲

روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود
قد او سروست اگر بر سرو لالستان بود
گر روا باشد که لالستان بود بالای سرو
بر مه روشن روا باشد که مشک افشان بود
دل چو گوی و پشت چون چوگان بود عشاق را
تا زنخدانش چو گوی و زلف چون چوگان بود
گر ز دو هاروت او دلها نژند آید همی
درد دلها را ز دو یاقوت او درمان بود
من به جان مرجان و لولو را خریداری کنم
گر چو دندان و لب او لولو و مرجان بود
راز او در عشق او پنهان نماند تا مرا
روی زرد و آه سرد و دیدهٔ گریان بود
زان که غمازان من هستند هر سه پیش خلق
هر کجا غماز باشد راز کی پنهان بود
بر کنار خویش رضوان پرورد او را به ناز
حور باشد هر که او پروردهٔ رضوان بود
هر زمان گویم به شیرینی و پاکی در جهان
چون لب و دندان او یارب لب و دندان بود

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

روی او ماهست اگر بر ماه مشک افشان بود
قد او سروست اگر بر سرو لالستان بود
هوش مصنوعی: اگر زیبایی او را با ماه مقایسه کنیم، ماه در مقابلش به اندازه‌ای نیست که جلوه‌گری کند. و اگر قد او را با سروهای بلند در نظر بگیریم، سروها نیز در برابر قامت او حقیر به نظر می‌رسند.
گر روا باشد که لالستان بود بالای سرو
بر مه روشن روا باشد که مشک افشان بود
هوش مصنوعی: اگر مجاز باشد که در سرزمین سکوت، بر فراز درخت سرو، ماه روشن باشد، پس هم مجاز است که بوی خوش مشک در فضا پراکنده شود.
دل چو گوی و پشت چون چوگان بود عشاق را
تا زنخدانش چو گوی و زلف چون چوگان بود
هوش مصنوعی: دل مانند گوی و پشت مانند چوگان است برای عاشقان، تا زمانی که صورتش همچون گوی و موهایش مانند چوگان باشد.
گر ز دو هاروت او دلها نژند آید همی
درد دلها را ز دو یاقوت او درمان بود
هوش مصنوعی: اگر دل‌ها از دو هاروت ناراحت و نگران شوند، درد دل‌ها را می‌توان با دو یاقوت او درمان کرد.
من به جان مرجان و لولو را خریداری کنم
گر چو دندان و لب او لولو و مرجان بود
هوش مصنوعی: اگر دندان و لب او مانند لولو و مرجان بود، من حاضر بودم جانم را فدای خریدن آن‌ها کنم.
راز او در عشق او پنهان نماند تا مرا
روی زرد و آه سرد و دیدهٔ گریان بود
هوش مصنوعی: راز عشق او هرگز پنهان نماند، حتی زمانی که چهره‌ام زرد و آهی سرد بر لبانم بود و چشمانم مملو از اشک بودند.
زان که غمازان من هستند هر سه پیش خلق
هر کجا غماز باشد راز کی پنهان بود
هوش مصنوعی: چون هر سه نفر از غم و درد من به دیگران خبر می‌دهند، هر جا که کسی از حال من باخبر باشد، راز من چگونه می‌تواند پنهان بماند؟
بر کنار خویش رضوان پرورد او را به ناز
حور باشد هر که او پروردهٔ رضوان بود
هوش مصنوعی: کنار بهشت، خدای او را طوری پرورش داده که هر کسی را که او تربیت کرده، حوری‌های زیبا به ناز و دلربایی به او تقدیم می‌کند.
هر زمان گویم به شیرینی و پاکی در جهان
چون لب و دندان او یارب لب و دندان بود
هوش مصنوعی: هر بار که به شیرینی و پاکی در این دنیا فکر می‌کنم، به یاد لب‌ها و دندان‌های او می‌افتم. ای کاش لب و دندان همواره چنین باشد.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۳۲ به خوانش عندلیب