شمارهٔ ۱۲۹
چون دو زلفین تو کمند بود
شاید ار دل اسیر بند بود
گوییم صبر کن ز بهر خدا
آخر این صبر نیز چند بود
خواجه انصاف می بباید داد
با چنین رخ چه جای پند بود
سرو را کی رخ چو ماه بود
ماه را کی لب چو قند بود
می ندانی که پست گردد زود
هر کرا همت بلند بود
هر که معشوقهای چنین طلبد
همه رنج و غمش پسند بود
اطلاعات
وزن: فعلاتن مفاعلن فعلن (خفیف مسدس مخبون)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چون دو زلفین تو کمند بود
شاید ار دل اسیر بند بود
هوش مصنوعی: چون دو زلف تو همچون کمند است، ممکن است اگر دل گرفتار شود، به دام تو بیفتد.
گوییم صبر کن ز بهر خدا
آخر این صبر نیز چند بود
هوش مصنوعی: بگو صبر کن برای خدا، اما تا کی باید صبر کرد و این صبر چقدر ادامه خواهد داشت؟
خواجه انصاف می بباید داد
با چنین رخ چه جای پند بود
هوش مصنوعی: آقای انصاف با چنین چهرهای نباید به کسی نصیحت کند، زیرا زیبایی او به قدری است که هیچ کس نمیتواند به او انتقادی کند.
سرو را کی رخ چو ماه بود
ماه را کی لب چو قند بود
هوش مصنوعی: سرو چه زمانی به زیبایی چهرهی ماه میرسد و ماه چه زمانی لبهایی به شیرینی قند دارد؟
می ندانی که پست گردد زود
هر کرا همت بلند بود
هوش مصنوعی: تو نمیدانی که هر کس که بلند همت باشد، به زودی به مقامهای بالا و معانی عمیق میرسد.
هر که معشوقهای چنین طلبد
همه رنج و غمش پسند بود
هوش مصنوعی: هر کسی که معشوقهای با این خصوصیات بخواهد، تمام رنجها و غمهایش را قبول کرده و برایش ارزشمند خواهد بود.