شمارهٔ ۱۲۸
آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر بود
و آفرین بادا بر آن کس کو ترا در خور بود
آفرین بر جان آن کس کو نکو خواهت بود
شادمان آن کس که با تو در یکی بستر بود
جان و دل بردی به قهر و بوسهای ندهی ز کبر
این نشاید کرد تا در شهرها منبر بود
گر شوم من پاسبان کوی تو راضی بوم
خود ببخشایی بر آن کش این هوس درسر بود
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
آفرین بادا بر آن کس کو ترا در بر بود
و آفرین بادا بر آن کس کو ترا در خور بود
هوش مصنوعی: به آن کسی درود و تحسین باد که تو را در آغوش دارد و همچنین به آن کسی که تو را شایسته و سزاوار میداند.
آفرین بر جان آن کس کو نکو خواهت بود
شادمان آن کس که با تو در یکی بستر بود
هوش مصنوعی: ستایش به جان کسی که برای تو خوب میخواهد و شادی برای کسی که در کنار تو در یک بستر خوابیده است.
جان و دل بردی به قهر و بوسهای ندهی ز کبر
این نشاید کرد تا در شهرها منبر بود
هوش مصنوعی: تو با قهر و بیمحبت جان و دل مرا بردی و از سر تکبر، بوسهای به من نمیدهی. این رفتار زشت است و نباید در میان مردم رایج شود.
گر شوم من پاسبان کوی تو راضی بوم
خود ببخشایی بر آن کش این هوس درسر بود
هوش مصنوعی: اگر من نگهبان کوی تو شوم، خودم را راضی میکنم به اینکه بروم و از عشق تو بگذرم، حتی اگر این خواسته برایم مشکل باشد.