گنجور

شمارهٔ ۱۲۲

ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد
دور از ره هجر تو وصالی دگر آمد
در دیده خیالی که مرا بد ز رخ تو
یکباره همه رفت و خیالی دگر آمد
بر مرکب شایسته شهنشاه شکوهت
بر تخت دل من به جمالی دگر آمد
شد نقص کمالی که مرا بود به صورت
در عالم تحقیق کمالی دگر آمد
بر طبل طلب می‌زدم از حرص دوالی
ناگاه بر آن طبل دوالی دگر آمد
از سینه نهال امل از بیم بکندم
با میوهٔ انصاف نهالی دگر آمد
بر عشوه ز من رفت به تعریض نکالات
آسوده به تصریح نکالی دگر آمد
در وصف صفا حیدر اقبال به چشمم
بر دلدل دولت به دلالی دگر آمد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعیل مفاعیل فعولن (هزج مثمن اخرب مکفوف محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

ما را ز مه عشق تو سالی دگر آمد
دور از ره هجر تو وصالی دگر آمد
هوش مصنوعی: ما به خاطر عشق تو یک سال دیگر دور از راه جدایی تو، به وصلی دیگر رسیدیم.
در دیده خیالی که مرا بد ز رخ تو
یکباره همه رفت و خیالی دگر آمد
هوش مصنوعی: در یک چشم‌انداز خیالی، وقتی ناکام از زیبایی‌ات نظر گرفتم، ناگهان همه چیز از ذهنم رفت و تصوری جدید شکل گرفت.
بر مرکب شایسته شهنشاه شکوهت
بر تخت دل من به جمالی دگر آمد
هوش مصنوعی: بر روی اسب زیبای پادشاهی، شکوه تو بر تخت قلب من با زیبایی دیگری وارد شد.
شد نقص کمالی که مرا بود به صورت
در عالم تحقیق کمالی دگر آمد
هوش مصنوعی: کاستی‌ای که در ظاهر من وجود داشت، در واقع به کمال من مربوط می‌شد، اما در حقیقت کمال دیگری پیدا شد.
بر طبل طلب می‌زدم از حرص دوالی
ناگاه بر آن طبل دوالی دگر آمد
هوش مصنوعی: من با اشتیاق و حرص بر طبل درخواستم می‌کوبیدم، ناگهان متوجه شدم که بر روی همان طبل فرصتی جدید و متفاوت نمایان شد.
از سینه نهال امل از بیم بکندم
با میوهٔ انصاف نهالی دگر آمد
هوش مصنوعی: از دل آرزوهای غیرمستحق و ترس‌هایم دست کشیدم و با میوهٔ انصاف نهال جدیدی در زندگیم کاشتم.
بر عشوه ز من رفت به تعریض نکالات
آسوده به تصریح نکالی دگر آمد
هوش مصنوعی: به خاطر ناز و کرشمه‌ات از من دور شدی، اما بی‌پروا به زیرکی و کنایه‌های خود ادامه می‌دهی و تلاش می‌کنی تا به روشی دیگر مرا به چالش بکشی.
در وصف صفا حیدر اقبال به چشمم
بر دلدل دولت به دلالی دگر آمد
هوش مصنوعی: در توصیف صفای حیدر، خوشحالی و افتخار در دلم ایجاد شد و به گونه‌ای دیگر به روزگار خوش رسیدم.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۲۲ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/07/03 18:10
y

سلام،(( شد نقص کمالی که مرا بود به صورت))
((شد)) به چه معنیه؟

1400/01/03 10:04
احمد معصومی کوهبنانی

شد در این بیت در معنی رفت است نه بعنوان یک فعل ربطی (اسنادی ) چرا که از باز خوانی بیت این معنی کاملا بر می آید و اضافه بر آن رفت با فعل آمد پایان مصراع دوم بیت تضاد بسیار خوبی ایجاد کرده است