شمارهٔ ۱۲
مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را
جان ابراهیم باید عشق اسماعیل را
گر هزاران جان لبش را هدیه آرم گویدم
نزد عیسا تحفه چون آری همی انجیل را
زلف چون پرچین کند خواری نماید مشک را
غمزه چون بر هم زند قیمت فزاید نیل را
چون وصال یار نبود گو دل و جانم مباش
چون شه و فرزین نباشد خاک بر سر فیل را
از دو چشمش تیز گردد ساحری ابلیس را
وز لبانش کند گردد تیغ عزراییل را
گرچه زمزم را پدید آورد هم نامش به پای
او به مویی هم روان کرد از دو چشمم نیل را
جان و دل کردم فدای خاکپایش بهر آنک
از برای کعبه چاکر بود باید میل را
آب خورشید و مه اکنون برده شد کو بر فروخت
در خم زلف از برای عاشقان قندیل را
ای سنایی گر هوای خوبرویان میکنی
از نخستت ساخت باید دبه و زنبیل را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
مرد بی حاصل نیابد یار با تحصیل را
جان ابراهیم باید عشق اسماعیل را
هوش مصنوعی: انسانی که در زندگی چیزی ندارد، نمیتواند معشوقی پیدا کند. برای رسیدن به عشق واقعی، باید فداکاری و جانفشانی کرد، مانند ابراهیم که برای عشق به اسماعیل، جان خود را در خطر قرار داد.
گر هزاران جان لبش را هدیه آرم گویدم
نزد عیسا تحفه چون آری همی انجیل را
هوش مصنوعی: اگر هزاران جان و دل را برای لبان او نثار کنم، او به من میگوید که اگر میخواهی به عیسی نزدیک شوی، باید انجیل را چگونه بپذیری.
زلف چون پرچین کند خواری نماید مشک را
غمزه چون بر هم زند قیمت فزاید نیل را
هوش مصنوعی: زلفی که مانند دیوار و پرچین باشد، به خوشسلیقگی میتواند عطر مشک را تحتالشعاع قرار دهد. وقتی که نگاههای زیبا و ناز او به هم بیفتند، ارزش نیل (رنگ آبی) هم بیشتر میشود.
چون وصال یار نبود گو دل و جانم مباش
چون شه و فرزین نباشد خاک بر سر فیل را
هوش مصنوعی: اگر به وصال محبوب نرسم، دیگر دل و جانم ارزش ندارند. مانند اینکه اگر شاه و فرمانروایی نباشد، خاک بر سر فیل بیفایده است.
از دو چشمش تیز گردد ساحری ابلیس را
وز لبانش کند گردد تیغ عزراییل را
هوش مصنوعی: از دو چشمانش قدرتی پدید میآید که میتواند حتی ابلیس را فریب دهد و لبانش آنچنان تأثیری دارند که میتوانند خطر مرگ را به تصویر بکشند.
گرچه زمزم را پدید آورد هم نامش به پای
او به مویی هم روان کرد از دو چشمم نیل را
هوش مصنوعی: اگرچه چشمه زمزم را به وجود آورد، اما در عین حال نامش به اندازه یک مو هم به پای او نمیرسد و از دو چشمان من نیز نیل جاری شده است.
جان و دل کردم فدای خاکپایش بهر آنک
از برای کعبه چاکر بود باید میل را
هوش مصنوعی: جان و دل خود را فدای خاک پای تو کردم، چون کسی که برای کعبه باید خدمتی کند، باید در میل و ارادت به تو باشد.
آب خورشید و مه اکنون برده شد کو بر فروخت
در خم زلف از برای عاشقان قندیل را
هوش مصنوعی: آب و نور خورشید و ماه هم اکنون به اینجا آمده است، چرا که در چهرهی زلف معشوق، برای عاشقان، نور و روشنایی پنهان شده است.
ای سنایی گر هوای خوبرویان میکنی
از نخستت ساخت باید دبه و زنبیل را
هوش مصنوعی: اگر تو به زیباییهای خوبرویان علاقهمندی، باید از همان ابتدا آمادهسازیها را انجام دهی و وسایل لازم را داشته باشی.