شمارهٔ ۱۱
چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را
یا سلامت خود مسلم نیست مر عشاق را
هر کرا با عشق خوبان اتفاق آمد پدید
مشتری گردد همیشه محنت مخراق را
زآنکه چون سلطان عشق اندر دل ماوا گرفت
محو گرداند ز مردم عادت و اخلاق را
هر که بی اوصاف شد از عشق آن بت برخورد
کان صنم طاقست اندر حسن و خواهد طاق را
ذرهای از حسن او در مصر اگر پیدا شدی
دل ربودی یوسف یعقوب بن اسحاق را
گر سر مژگان زند بر هم به عمدا آن نگار
پیکران بی جان کند مر دیلم و قفچاق را
هر که روی او بدید از جان و دل درویش شد
زر سگالی کس ندید آن شهرهٔ آفاق را
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
چند رنجانی نگارا این دل مشتاق را
یا سلامت خود مسلم نیست مر عشاق را
هوش مصنوعی: ای نگار، چرا این دل عاشق را اینقدر آزار میدهی؟ آیا سلامت تو برای عاشقان تضمین شده نیست؟
هر کرا با عشق خوبان اتفاق آمد پدید
مشتری گردد همیشه محنت مخراق را
هوش مصنوعی: هر کسی که با عشق زیباییها ارتباط برقرار کند، همیشه با خوشی و موفقیت روبرو خواهد شد و از درد و رنج دور میماند.
زآنکه چون سلطان عشق اندر دل ماوا گرفت
محو گرداند ز مردم عادت و اخلاق را
هوش مصنوعی: زمانی که عشق مانند یک پادشاه در دل ما سکونت کرد، عادتها و رفتارهای مردم را تحتالشعاع قرار داد.
هر که بی اوصاف شد از عشق آن بت برخورد
کان صنم طاقست اندر حسن و خواهد طاق را
هوش مصنوعی: هر کس که از عشق آن معشوق بینظیر بیخبر باشد، میفهمد که آن بتی که میپرستد، در زیبایی و جذابیتش به حدی عالی است که قابل وصف نیست و فقط کسی که ویژگیهای او را درک کند، میتواند به عمق زیباییاش پی ببرد.
ذرهای از حسن او در مصر اگر پیدا شدی
دل ربودی یوسف یعقوب بن اسحاق را
هوش مصنوعی: اگر حتی ذرهای از زیبایی او در مصر ظاهر شود، دل یوسف، پسر یعقوب، را تسخیر خواهد کرد.
گر سر مژگان زند بر هم به عمدا آن نگار
پیکران بی جان کند مر دیلم و قفچاق را
هوش مصنوعی: اگر آن معشوق به عمد مژگانش را به هم بزند، میتواند جان را از دیلم و قفچاق بگیرد.
هر که روی او بدید از جان و دل درویش شد
زر سگالی کس ندید آن شهرهٔ آفاق را
هوش مصنوعی: هر کسی که به چهره او نگاه کند، از عمق جان و دل به درویشی میرسد. هیچکس در آن شهره معروف، مانند او را ندیده است.