گنجور

شمارهٔ ۱۰

در ده پسرا می مُروَّق را
یاران موافق موفق را
زان می که چو آه عاشقان از تف
انگِشت کند بر آب زورق را
زان می که کند ز شعله پُرآتش
این گنبد‌خانهٔ معلق را
هین خیز و ز عکس باده گلگون کن
این اسبِ سوارخوارِ ابلق را
در زیر لگد بکوب چون مردان
این طارم زرق‌پوش ازرق را
گه ساقی باش و گه حریفی کن
ترتیب فروگذار رونق را
یک دم خوش باش تا چه خواهی کرد
این زهد مزور مزیق را
یک ره به دو باده دست کوته کن
این عقلِ درازقدِّ احمق را
بنمای به زیرکان دیوانه
از مصحف باطل آیت حق را
بر لاله مزن ز چشم سنبل را
بر پسته منه ز ناز فندق را
بیرون شو ازین دو رنگ و این ساعت
همرنگ حریر کن ستبرق را
مشکن به طمع مرا تو ای ممسک
چونان که جریر مر فرزدق را
گر طمع میان‌تهی سه حرف آمد
چار است میان‌تهی مطوق را
در تختهٔ اول ار بنوشتی
بی شکل حروف علم مطلق را
کم زان باری که در دوم‌تخته
چون نسخ کنی خط محقق را
در موضع خوشدلان و مشتاقان
موضوع فروگذار و مشتق را
شعر تر مطلق سنایی خوان
آتش درزن حدیث مغلق را

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن مفاعیلن (هزج مسدس اخرب مقبوض)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۰ به خوانش عندلیب

حاشیه ها

1399/12/04 00:03
صدرا فقیه

در مصرع «این زهد مزور مزیق را» به نظرم مُضَیق صحیح تر است و معنا دارد به معنای «تنگ گرفته شده» در حالی که مزیق معنایی ندارد