شمارهٔ ۱۱۳
زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد
زهی خوشخو زهی والا بنامیزد بنامیزد
غبار نعل اسب تو به دیده درکشد حورا
زهی سیرت زهی آسا بنامیزد بنامیزد
ز شرم روی و دندانت خجل پروین و مه هر شب
زهی زهره زهی جوزا بنامیزد بنامیزد
ز خجلت سرو قدت را همی گوید پس از سجده
زهی قامت زهی بالا بنامیزد بنامیزد
من از عشق و تو از خوبی به عالم در سمر گشته
زهی وامق زهی عذرا بنامیزد بنامیزد
اطلاعات
وزن: مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن (هزج مثمن سالم)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
زهی مه رخ زهی زیبا بنامیزد بنامیزد
زهی خوشخو زهی والا بنامیزد بنامیزد
هوش مصنوعی: راستی چه زیباست چهرهات، چه خوشرویی و چه بزرگمنشی! تو به خوبی به این ویژگیها شهرت داری.
غبار نعل اسب تو به دیده درکشد حورا
زهی سیرت زهی آسا بنامیزد بنامیزد
هوش مصنوعی: غبار نعل اسب تو در چشم حوریان جا میگیرد، به راستی که تو دارای سیمای زیبایی هستی و این زیبایی تو را ستایش میکنند.
ز شرم روی و دندانت خجل پروین و مه هر شب
زهی زهره زهی جوزا بنامیزد بنامیزد
هوش مصنوعی: به خاطر زیبایی و درخشندگی چهرهات، ستارهها و ماه هر شب به تو حسادت میکنند. آنها به خاطر تو، همچنان در حال درخشش و تابشاند.
ز خجلت سرو قدت را همی گوید پس از سجده
زهی قامت زهی بالا بنامیزد بنامیزد
هوش مصنوعی: از شرم و خجالت، قد خوشبلند تو بعد از سجده میگوید: چه قامت زیبایی! چه بلندی! این زیبایی را ستایش میکند و به آن اشاره میکند.
من از عشق و تو از خوبی به عالم در سمر گشته
زهی وامق زهی عذرا بنامیزد بنامیزد
هوش مصنوعی: من از عشق و تو از خوبی به دنیا آمدهایم، ای وای بر وامق و ای وای بر عذرا که نامشان به خوبی و عشق در یادها مانده است.
خوانش ها
شمارهٔ ۱۱۳ به خوانش عندلیب
حاشیه ها
1396/03/20 03:06
مه رخ
به به :-)
1398/11/25 20:01
دیوانه ی ماه
دوستت دارم