شمارهٔ ۱۱۱
عشق آن معشوق خوش بر عقل و بر ادراک زد
عشق بازی را بکرد و خاک بر افلاک زد
بر جمال و چهرهٔ او عقلها را پیرهن
نعرهٔ عشق از گریبان تا به دامن چاک زد
حسن او خورشید و ماه و زهره بر فتراک بست
لطف او در چشم آب و باد و آتش خاک زد
آتش عشقش جنیبتهای زر چون در کشید
آب حیوانش به خدمت چنگ در فتراک زد
شاه عشقش چون یکی بر کدخدای روم تاخت
گفتی افریدون در آمد گرز بر ضحاک زد
زهر او آب رخ تریاک برد و پاک برد
درد او بر لشکر درمان زد و بیباک زد
درد او دیده چو افسر بر سر درمان نهاد
زهر او چون تیغ دل بر تارک تریاک زد
جادوی استاد پیش خاک پای او بسی
بوسههای سرنگون بر پایش از ادراک زد
عقل و جان را همچو شمع و مشعله کرد آنگهی
آتش بیباک را در عقل و جان پاک زد
می سنایی را همو داد و همو زان پس به جرم
سرنگون چون خوشه کرد و حدبه چوب تاک زد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مثمن محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
عشق آن معشوق خوش بر عقل و بر ادراک زد
عشق بازی را بکرد و خاک بر افلاک زد
هوش مصنوعی: عشق به آن محبوب زیبا، بر عقل و درک انسان تأثیر گذاشت و بازی عشق را آغاز کرد و دنیا را تحت تأثیر قرار داد.
بر جمال و چهرهٔ او عقلها را پیرهن
نعرهٔ عشق از گریبان تا به دامن چاک زد
هوش مصنوعی: عشق نسبت به زیبایی و چهرهٔ او باعث شده که عقلها به شدت احساساتی شوند و برای ابراز عشق خود، چاک و پارگی به وجود بیاورند.
حسن او خورشید و ماه و زهره بر فتراک بست
لطف او در چشم آب و باد و آتش خاک زد
هوش مصنوعی: زیبایی او مانند خورشید، ماه و زهره است و مهربانی او موجب شده که عناصر طبیعی نظیر آب، باد و آتش هم تحت تأثیر قرار بگیرند و در وجود خاک اثر بگذارند.
آتش عشقش جنیبتهای زر چون در کشید
آب حیوانش به خدمت چنگ در فتراک زد
هوش مصنوعی: عشق او مانند آتش، کارهای زشت و پلید را میسوزاند. همانطور که آب حیات، زندگی را به همراه میآورد، او نیز با تلاش و کوشش در کارها به موفقیت دست مییابد.
شاه عشقش چون یکی بر کدخدای روم تاخت
گفتی افریدون در آمد گرز بر ضحاک زد
هوش مصنوعی: عشق شاه مانند حملهای ناگهانی بر کدخدای روم بود، چنان که گویی افریدون با چماق به ضحاک حمله کرده است.
زهر او آب رخ تریاک برد و پاک برد
درد او بر لشکر درمان زد و بیباک زد
هوش مصنوعی: زهر او باعث شد که آب چهرهاش مانند تریاک (داروی مخدر) شود و درد او را از میان ببرد. او به لشکرش امید و شجاعت بخشید و ترسی نداشت.
درد او دیده چو افسر بر سر درمان نهاد
زهر او چون تیغ دل بر تارک تریاک زد
هوش مصنوعی: درد او مانند تاجی است که بر سر درمان گذاشته شده و زهر او چون تیغی است که بر بالای تریاک فرود آمده.
جادوی استاد پیش خاک پای او بسی
بوسههای سرنگون بر پایش از ادراک زد
هوش مصنوعی: استاد با جادوی خود، کسانی را که به او احترام میگذارند به شدت تحت تاثیر قرار میدهد؛ به طوری که بسیاری از افراد از روی عشق و شگفتی به پای او میافتند و او را میستایند.
عقل و جان را همچو شمع و مشعله کرد آنگهی
آتش بیباک را در عقل و جان پاک زد
هوش مصنوعی: عقل و روح انسان را مانند شمع و شعلهای روشن ساخته است و سپس آتش پرشور و بیپروایی را در دل و جان خالص او افکند.
می سنایی را همو داد و همو زان پس به جرم
سرنگون چون خوشه کرد و حدبه چوب تاک زد
هوش مصنوعی: سنایی را به خود سپرد و سپس به خاطر سرنگونیاش، مانند یک خوشهی خرما رفتار کرد و با عصای تاک به او ضربه زد.