شمارهٔ ۱۱۰
صحبت معشوق انتظار نیرزد
بوی گل و لاله زخم خار نیرزد
وصل نخواهم که هجر قاعدهٔ اوست
خوردن می محنت خمار نیرزد
ز آن سوی دریای عشق گر همه سودست
آن همه سود آفتِ گذار نیرزد
این دو سه روز غم وصال و فراقت
این همه آشوب کار و بار نیرزد
روز شود در شمارم از غم جانان
خود عمل عاشقی شمار نیرزد
اطلاعات
وزن: مفتعلن فاعلات مفتعلن فع (منسرح مثمن مطوی منحور)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
صحبت معشوق انتظار نیرزد
بوی گل و لاله زخم خار نیرزد
هوش مصنوعی: گفتگو با معشوق آنقدر ارزش ندارد که به خاطر آن زحمتی مثل بوی گل و لاله یا درد و زخم خار را تحمل کنم.
وصل نخواهم که هجر قاعدهٔ اوست
خوردن می محنت خمار نیرزد
هوش مصنوعی: من به وصال (دوستی) نخواهم رسید؛ چرا که جدا شدن از او طبیعت اوست. نوشیدن می و تحمل درد و رنج ناشی از آن نیز ارزشش را ندارد.
ز آن سوی دریای عشق گر همه سودست
آن همه سود آفتِ گذار نیرزد
هوش مصنوعی: اگر همهچیز از طرف عشق به دست آید، اما آنچه به دست میآید موقتی و گذرا باشد، ارزشش را ندارد.
این دو سه روز غم وصال و فراقت
این همه آشوب کار و بار نیرزد
هوش مصنوعی: این چند روز که به خاطر دوری و نزدیکی عشق خود درگیر غم هستم، این همه آشفتگی و مشکلات زندگی ارزشش را ندارد.
روز شود در شمارم از غم جانان
خود عمل عاشقی شمار نیرزد
هوش مصنوعی: روز، به عنوان یک واحد زمان در زندگی من، محسوب میشود و چنانچه از درد و غم معشوق خود بگذرم، عمل عاشقیام ارزش چندانی نخواهد داشت.