گنجور

شمارهٔ ۱۰۵

عاشقی تا در دل ما راه کرد
اغلب انفاس ما را آه کرد
بود هر باری دلم عاشق به طوع
برد و زیر پای عشق اکراه کرد
عیش چون نوش مرا چون زهر کرد
صبر چون کوه مرا چون کاه کرد
باز در شهر مسلمانان مغی
کرد ما را بسته و ناگاه کرد
از تن باریک من زنار ساخت
وز دل سنگینم آتشگاه کرد
با همه محنت که دیدم من به عشق
کو مرا بی قدر و آب و جاه کرد
نیک خواهم عشق را گرچه مرا
او به کام دشمن و بدخواه کرد

اطلاعات

وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

عاشقی تا در دل ما راه کرد
اغلب انفاس ما را آه کرد
هوش مصنوعی: عشق وقتی وارد دل ما شد، باعث شد که بیشتر اوقات نفس‌های ما به آه و ناله تبدیل شود.
بود هر باری دلم عاشق به طوع
برد و زیر پای عشق اکراه کرد
هوش مصنوعی: هر بار دلم را به عشق جذب کرد و عشق را به زوری زیر پا نگذاشت.
عیش چون نوش مرا چون زهر کرد
صبر چون کوه مرا چون کاه کرد
هوش مصنوعی: زندگی برای من مثل نوشیدنی است که به تلخی زهر تبدیل شده و صبر من هم مانند کوهی است که به سبکی کاه بدل شده است.
باز در شهر مسلمانان مغی
کرد ما را بسته و ناگاه کرد
هوش مصنوعی: در شهر مسلمانان، مغی ما را دربند کرده و ناگهان دچار حیرت ساخت.
از تن باریک من زنار ساخت
وز دل سنگینم آتشگاه کرد
هوش مصنوعی: از بدن نحیف من کمربندی ساخته و از دل سنگین و غمگینم آتشگاهی به وجود آورده است.
با همه محنت که دیدم من به عشق
کو مرا بی قدر و آب و جاه کرد
هوش مصنوعی: با وجود تمام سختی‌هایی که تحمل کردم، عشق به من اجازه داد که بدون هیچ ارزش و اعتباری باشم و به من مقام و منزلتی نداد.
نیک خواهم عشق را گرچه مرا
او به کام دشمن و بدخواه کرد
هوش مصنوعی: من عشق را دوست دارم، حتی اگر او مرا به کار دشمنان و بدخواهان وادار کند.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۰۵ به خوانش عندلیب