شمارهٔ ۱۰۲
تا لب تو آنچه بهتر آن برد
کس ندانم کز لب تو جان برد
دل خرد لعل تو و ارزان خرد
جان برد جزع تو و آسان برد
کیست آن کو پیش تو سجده نبرد
بنده باری از بن دندان برد
زلف تو چوگان به دست آمد پدید
صبر کن تا گوی در میدان برد
مردن مردان کنون آمد پدید
باش تا شبرنگ در جولان برد
من کیم کز تو توانم برد ناز
ناز تو گر تو تویی سلطان برد
اطلاعات
وزن: فاعلاتن فاعلاتن فاعلن (رمل مسدس محذوف یا وزن مثنوی)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
تا لب تو آنچه بهتر آن برد
کس ندانم کز لب تو جان برد
هوش مصنوعی: تا وقتی که لبهای تو بهترین طعم را دارند، نمیدانم که چه کسی از لبهای تو جان بر میگیرد.
دل خرد لعل تو و ارزان خرد
جان برد جزع تو و آسان برد
هوش مصنوعی: دل من به زیبایی و ارزش لعل تو دل بسته است و از عشق تو جانم سختیها را آسان تحمل میکند.
کیست آن کو پیش تو سجده نبرد
بنده باری از بن دندان برد
هوش مصنوعی: کیست آن کسی که در برابر تو سر به خاک نمیساید و بار سنگینی از دل و وجودش را برطرف نمیکند؟
زلف تو چوگان به دست آمد پدید
صبر کن تا گوی در میدان برد
هوش مصنوعی: موهای تو همچون چوگان به دست آمده است. صبر کن تا ببینم در این میدان چه کاری انجام میدهی.
مردن مردان کنون آمد پدید
باش تا شبرنگ در جولان برد
هوش مصنوعی: مردان اکنون به اوج رسیدهاند و در حال رشد و پیشرفت هستند، پس سعی کن مثل شبرنگ در میدان بمان و فعالیت کن.
من کیم کز تو توانم برد ناز
ناز تو گر تو تویی سلطان برد
هوش مصنوعی: من کیستم که بتوانم از ناز و کرشمههای تو فاصله بگیرم، اگر تو خودی و سلطان دلها هستی؟