گنجور

شمارهٔ ۱۰۰

نور رخ تو قمر ندارد
شیرینی تو شکر ندارد
خوش باد عشق خوب‌رویی
کز خوبی او خبر ندارد
دارندهٔ شرق و غُرب سلطان
والله که چو تو دگر ندارد
رضوان بهشت حق یقینم
چون تو به سزا پسر ندارد
خوبی که بدو رسید بتوان
باغی باشد که در ندارد
با زر بزید به کام عاشق
پس چون کند آن که زر ندارد
بی وصل تو بود عاشقانت
چون شخص بود که سر ندارد
رو خوبی کن چنان که خوبی
کاین خوبی دیر بر ندارد
هر چند نصیحت سنایی
نزد تو بسی خطر ندارد

اطلاعات

وزن: مفعول مفاعلن فعولن (هزج مسدس اخرب مقبوض محذوف)
قالب شعری: غزل
منبع اولیه: ویکی‌درج

* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی می‌توانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.

برگردان به زبان ساده

نور رخ تو قمر ندارد
شیرینی تو شکر ندارد
هوش مصنوعی: نور چهره تو به اندازه نور ماه زیبا نیست و شیرینی تو به اندازه شیرینی شکر نمی‌باشد.
خوش باد عشق خوب‌رویی
کز خوبی او خبر ندارد
هوش مصنوعی: عشق به زیبایی کسی که خود از زیبایی‌اش بی‌خبر است، خوش شیرین و دل‌انگیز است.
دارندهٔ شرق و غُرب سلطان
والله که چو تو دگر ندارد
هوش مصنوعی: کسی که بر سرزمین‌های شرق و غرب حکمرانی می‌کند، سوگند به خدا که مانند تو هیچ کس دیگری وجود ندارد.
رضوان بهشت حق یقینم
چون تو به سزا پسر ندارد
هوش مصنوعی: بهشت با همه زیبایی‌ها و لذائذش نمی‌تواند به پای تو بیفتد، چون تو از هر چیزی سزاوارتر و برتر هستی.
خوبی که بدو رسید بتوان
باغی باشد که در ندارد
هوش مصنوعی: اگر کسی به خوبی برخورد کند، می‌تواند دنیایی شاداب و پر از نعمت بسازد که در آن هیچ گونه محدودیتی وجود ندارد.
با زر بزید به کام عاشق
پس چون کند آن که زر ندارد
هوش مصنوعی: با پول و ثروت به خواسته‌های عاشق بپردازید، اما اگر کسی ثروت نداشته باشد، چه باید بکند؟
بی وصل تو بود عاشقانت
چون شخص بود که سر ندارد
هوش مصنوعی: عاشقانی که نتوانند به وصال تو برسند، مانند شخصی هستند که سر ندارد؛ به عبارتی، آنان بی‌سرو سامان و بی‌پناهند.
رو خوبی کن چنان که خوبی
کاین خوبی دیر بر ندارد
هوش مصنوعی: خوبی را به گونه‌ای انجام بده که دوام داشته باشد، زیرا این نوع خوب بودن اثرات پایدار و ماندگاری دارد.
هر چند نصیحت سنایی
نزد تو بسی خطر ندارد
هوش مصنوعی: هرچند که پیام نصیحت سنایی برای تو هیچ خطر و آسیبی ندارد.

خوانش ها

شمارهٔ ۱۰۰ به خوانش عندلیب