قصیدهٔ شمارهٔ ۶۳ - در مدح بهرامشاه
قصهٔ یوسف مصری همه در چاه کنید
ترک خندان لب من آمد هین راه کنید
آفتاب آمد و چون زهره به عشرت بنشست
پیش زهره بچه زهره سخن ماه کنید
سخن حور و بهشت و مه و مهر شب و روز
چون بدیدید جمالش همه کوتاه کنید
نطع را اسب و پیاده رخ و پیل و فرزین
همه هیچند شما قبله رخ شاه کنید
اول وقت نمازست نماز آریدش
پیش کز کاهلی بیهده بیگاه کنید
از پی خدمت آن سیمتن خرگاهی
همگی خویش کمربند چو خرگاه کنید
بندگی درگه او را ز برای دل ما
سبب خواجگی و مرتبت و جاه کنید
آه را خامش دارید به درد و غم او
ناکسان را ز ره آه چه آگاه کنید
آفت آینه آهست شما از سر عجز
پیش آن روی چو آیینه چرا آه کنید؟
اسم هر قدر که بی دولت او غدر نهید
نام هر جاه بر دولت او چاه کنید
همه کوهید ولیک از پی آمیزش او
مسکن زلف دوتاهش دل یکتاه کنید
دل مسکین خود ار مشکین خواهید همی
لقب او طرب افزای و تعب گاه کنید
چون غزلهای سنایی ز پی مجلس انس
خویشتن پیش دو بیجادهٔ او کاه کنید
چشمتان از رخش آنگاه خورد بر که شما
سرمه از گرد سم اسب شهنشاه کنید
شاه بهرامشه آن شه که جزو هر که شهست
خدمتش نز سر طوع از سر اکراه کنید
شهرهی را که برو مرکب او گام نهد
از پی جان غذاجوی چراگاه کنید
قصیدهٔ شمارهٔ ۶۲ - در عزت عزلت و قناعت گوید: درین مقام طرب بی تعب نخواهی دیدقصیدهٔ شمارهٔ ۶۴: ای حریفان ما نه زین دستیم دستی برنهید
اطلاعات
وزن: فعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن (رمل مثمن مخبون محذوف)
قالب شعری: قصیده
منبع اولیه: ویکیدرج
* با انتخاب متن و لمس متن انتخابی میتوانید آن را در لغتنامهٔ دهخدا جستجو کنید.
برگردان به زبان ساده
قصهٔ یوسف مصری همه در چاه کنید
ترک خندان لب من آمد هین راه کنید
هوش مصنوعی: داستان یوسف مصری همه در چاه دفن شده است، اکنون لب خندان من را ترک کنید و به این موضوع توجه کنید.
آفتاب آمد و چون زهره به عشرت بنشست
پیش زهره بچه زهره سخن ماه کنید
هوش مصنوعی: خورشید طلوع کرد و مانند سیاره زهره در زیبایی و خوشحالی نشسته است. حالا سخن از زهره و فرزندانش را با ماه آغاز کنید.
سخن حور و بهشت و مه و مهر شب و روز
چون بدیدید جمالش همه کوتاه کنید
هوش مصنوعی: هرگاه زیبایی او را ببینید، دیگر از زیبایی های بهشت، حوری و ستارهها و حتی روز و شب چیزی نخواهید داشت و همه آنها را نادیده خواهید گرفت.
نطع را اسب و پیاده رخ و پیل و فرزین
همه هیچند شما قبله رخ شاه کنید
هوش مصنوعی: اسب و پیاده و فیل و جنگجو هیچکدام به پای شما نمیرسند، شما باید چهرهی شاهانهای داشته باشید که همه به سوی شما آرزو کنند.
اول وقت نمازست نماز آریدش
پیش کز کاهلی بیهده بیگاه کنید
هوش مصنوعی: نماز را در اول وقتش بهجا بیاورید، زیرا تأخیر و سستی در انجام آن باعث هدر رفتن وقت و بیفایدهگی میشود.
از پی خدمت آن سیمتن خرگاهی
همگی خویش کمربند چو خرگاه کنید
هوش مصنوعی: برای خدمت به آن فرد با وقار، همهی خود را مانند کمربند به دور او بچرخانید و تابع او باشید.
بندگی درگه او را ز برای دل ما
سبب خواجگی و مرتبت و جاه کنید
هوش مصنوعی: بندگی کردن در درگاه او، به خاطر دل ما، باعث میشود که شما مقام و جایگاه و عزت پیدا کنید.
آه را خامش دارید به درد و غم او
ناکسان را ز ره آه چه آگاه کنید
هوش مصنوعی: به جای اینکه به درد و غم او اشاره کنید، بهتر است سکوت کنید و دیگران را از احساساتش باخبر نکنید.
آفت آینه آهست شما از سر عجز
پیش آن روی چو آیینه چرا آه کنید؟
هوش مصنوعی: نگران نباشید و از ضعف و ناتوانی خود شکایت نکنید، چون وقتی به چهره زیبا و درخشان او نگاه میکنید، مانند آینه باید بدون آه و ناله نشان دهید.
اسم هر قدر که بی دولت او غدر نهید
نام هر جاه بر دولت او چاه کنید
هوش مصنوعی: هر چقدر هم که نام کسی بزرگ باشد، بدون پشتوانه و قدرت، آن نام هیچ ارزشی ندارد. هر جهتی که به سمت مقام و قدرت او نگاه کنید، در واقع به سمت افت و زوال میروید.
همه کوهید ولیک از پی آمیزش او
مسکن زلف دوتاهش دل یکتاه کنید
هوش مصنوعی: همه مانند کوه هستند، اما برای به دست آوردن عشق او، مکان آرامش زلفهای او را تنها و دلنشین کنید.
دل مسکین خود ار مشکین خواهید همی
لقب او طرب افزای و تعب گاه کنید
هوش مصنوعی: اگر میخواهید دل بینوا و پریشان من را آرامش و خوشی دهید، پس از آن غم و درد او را در نظر بگیرید.
چون غزلهای سنایی ز پی مجلس انس
خویشتن پیش دو بیجادهٔ او کاه کنید
هوش مصنوعی: پس از آنکه غزلهای سنایی را خواندید و از حالت جمع دوستان بهرهمند شدید، خود را به آرامش رسانده و در کنار او، با بیخبری از دنیا، دمی بیاندیشید.
چشمتان از رخش آنگاه خورد بر که شما
سرمه از گرد سم اسب شهنشاه کنید
هوش مصنوعی: چشمانتان به زیبایی او آنقدر خیره میشود که باید برای زیباتر شدن دوباره از غبار سم اسب شاه فاصله بگیرید.
شاه بهرامشه آن شه که جزو هر که شهست
خدمتش نز سر طوع از سر اکراه کنید
هوش مصنوعی: بهرام شاه، آن پادشاهی است که هرگز نمیتوان بدون رضایت و خوشنودی به او خدمت کرد؛ حتی اگر کسی ناگزیر باشد، باید این کار را با کمال تمکین و از روی میل انجام دهد.
شهرهی را که برو مرکب او گام نهد
از پی جان غذاجوی چراگاه کنید
هوش مصنوعی: شهر را به مکانی تبدیل کنید که به دنبال زنده ماندن و خوراک باشد، جایی که مرکب او در آنجا قدم بزند.